جبر یا اختیار

اگر خدا رو مثل یک مهندس در نظر بگیریم که همه مخلوقات من جمله ما رو در شکل های گوناگون ساخته و برنامه ریزی کرده . باید درک کنیم که هر عملی که ما انجام میدیم در عین حالی که شاید برای خودمون پیچیده به نظر میاد برای اون چون از تک تک ویژگی های ما و محیط ما خبر داره پیچیده نیست. و اون به این ترتیب از تک تک تعامل های ما از تک تک عملکرد ها و بی عملی های ما در طول تاریخ خبر داره. در نتیجه هیچ چیز براش شگفت انگیز نیست.
با این وجود ما سیستم های خودکاری هستیم و مجبور به عمل . این یعنی از یک طرف ما هیچ عملکردی برخلاف اون چه او از قبل می داند نداریم و این یعنی جبر . از یک سمت ما فکر میکنیم و انتخاب میکنیم .این یعنی اختیار .
اینجور میشه که ما در حالی که در سطح خودمون موجودات مختاریم در‌سطوح خدایی کاملا خلع سلاح و تحت جبریم و این جبر رو کسی جز خدا به تمامیت درک نمی کنه.
و اینجور زندگی تا انتهای تاریخ برای خدا مشخص ه و برای ما مثلا تحت اختیار خودمون هست.
این چیزی از وظیفه ما کم نمیکنه . دانستن اینکه شخص دیگری از تمام عملکرد ما خبر داره باعث نمیشه که ما از توهم اختیارمون به خوبی استفاده نکنیم و زحمتی نکشیم !
این حقیقت جهانی هست که ما در اون زندگی میکنیم!
ز ت