دلنوشته

ساده میگویم
چقدر دلم برایت تنگ شده است
چقدر دلم حرفهایمان را میخواهد
بیا ببین مرا
خانه نشینِ خاطراتت شده ام
دست دراز میکنم یه آخرین مکالمه مان … پیدایش میکنم بین خرواری از حادثه های بینمان
میبینی چقدر خوب بودیم
این دو نفر ما بودیم باورت میشود
میشنوی صدایم را
عجب ذوق نهفته ای بین کلماتش است
چه ابراز احساسات پشت پرده ی زیبایی
جلوی آینه میروم
میخواهم خنده ای کنم درست مثل همان لحظه ک گفتی دوستم داری
اما … چرا گونه ام خیس شد
قرار بود بخندم نه اینکه …
…من هیچوقت بازیگر خوبی نبودم .
#مرضیه_فاخر