دوراهي

بپرد يا نپرد
موشكافانه عمق را نگاه ميكرد
حسي تمام وجودش را در بر گرفته
به گمانم ترس است
نه راه پس دارد و پيش
تحمل اين سر در گمي را هم بيشتر از اين ندارد
از اين سر در گمي ها كلافه است
درمانده است
اينسوي دره جبر است و آرامش
انسو آزادي و تنش
چه دو راهي گمراه كننده اي
شايد انتخاب پريدن به اعماق دره برايش سادهترين راه باشد