@zhuanchannel
ما یه مرض خانوادگی داریم، استخون بندیمون شُله، یعنی وقتی راه میریم تق تق صدا میده، دکترم رفتیم عکس گرفته میگه مشکلی ندارید شما فقط شُلاید!
این وسط تو کُشتی چندباری هم فَکَم شکسته. غذا که میخورم باز تق تق صدا میده. ماجرا به حدی بیچیدس که حس میکنی تو خونه ما با این آبپاشِ پارکها دارن به چمنا آب میدن!
برا همینم شده شبا مراعات همو میکنیم و زیاد تق تق نمیکنیم یعنی بلند نمیشیم بریم توالت، یا تحمل میکنیم یا سینه خیز میریم توالت! البته من تا همین اواخر سینه خیزم نمیرفتم البته تحملم نمیکردم!
چند باری هم دزد بهمون زده و نه تنها هیچی نفهمیدیم بلکه یه فحشی هم این وسط من خوردم که بابام ازون اتاق داد زده: "د الاغ تو که میدونی تق تق میکنی چرا نصفه شبی میری توالت"
بعد صبح در حالی بیدار شدیم که هیچی سر جای خودش نبود!
ما یخورده هم اقوام دل نازک و بی اعصابی داریم، علی الخصوص یه شوهرعمه دارم تو جوونی چاقوکش بوده ولی بیشتر چاقو خورده و اعصاب نداره.
اینا که میان سمتِ ما از ابتداییترین نیازهای اساسی هرمِ مازلو هم محروم میشیم.
هفته پیش ناخونده شدن سمت ما، غفلت کردیم سرشب نرفتیم توالت، سرو گذاشتیم رو بالشت، تنگمون گرفت، اومدیم سینه خیز بریم توالت از فرط شلوغی جمعیت تمامی خونه شده بود مثه میدون مین.
پا رو هرچی میذاشتیم صدای یه یکی در میومد. بلند شدیم مثه مرد بریم توالت تق تق صدا داد فک کردن دزدیم شوهر عمه دسته استخونی کشید بیرون میخواس سر از تن ما جدا کنه واسه یه توالت رفتن ! به غلط کردن افتادیم
حالا تلگرامم که میایم یه چیزی بنویسیم یه همچین حسی داریم، حس میکنیم تق تق صدا میدیم، میترسیم یه چیزی بگیم خارج از چارچوب باشه و به یکی بر بخوره، شده مثه میدون مین!
میریم تو تاکسی میخوایم حرف بزنیم از 4 سرنشین به 5نفر برمیخوره، میایم سرکار به مدیر حرف بزنیم، نظرش چیز دیگس کلا پرپر میشیم. سرشو میگیریم سمت پزشکا به یکی برمیخوره، میگیریم سمت مشاغل آزاد به همه برمیخوره، میگیریم سمت ایران میخوریم به دیوار بتنی، میگیریم سمت اروپا به یکی برمیخوره، خاورمیانه که جهت نمیخواد کلا برمیخوره، به این نتیجه رسیدیم با کسی حرف نزنیم کلا میخوره، اگه کسی میتونه کمک کنه ممنونش میشم!
#جواد_داوری
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید