@zhuanchannel
برای همه یمان،یک روزهایی هستند که می نشینیم کنج اتاق و همانطور که دست هایمان یخ کرده می گویم : دیگر نمی شود ادامه داد.
برای همه یمان
روزهایی هستند که خودمان را روی مبل پرت کنیم و بگوییم از این بدتر نمی شود…
روزهایی که خیال میکنیم،دیگر هیچ وقت شاد و خوشبخت نخواهیم بود…
روزهایی که قید خودمان را می زنیم.. فکر میکنیم تاریخ مصرفمان گذشته و خودمان را جایی میان روزمرگی ها دور می اندازیم…
اما خیلی زود
دوره ی ِ روزهای " دیگر از این بدتر نمی شود" ها
و شب هایِ " دیگر نمی توانم "هایمان می گذرد .
یاد میگیریم که چگونه با روزهای بد تا کنیم و از آنها بگذریم …
«یاد میگیریم که روزهای بد می مانند»
نه تمام می شوند و نه کوله بارشان را از زندگی آدم جمع میکنند
«این ما هستیم که باید ، از بین آن شلوغی ها مسیرمان را ادامه دهیم»
روزهای بد می مانند و
این ما هستیم که باید برویم!!!
…….
برای همه یمان
روزهایی هستند
که باید از چراغ قرمز های وقت گیر گذشت!
از اندوه هایی که به زندگیمان فرمان ایست می دهند ..
یاد میگیریم که روزهای بد
دست انداز های بدموقعی هستند
که باید سرعت را پایین آورد و از آنها رد شد!
برای همه یمان
روزهایی هستند
که باید در ابتدایشان تابلویی نصب کرد و روی آن نوشت : خطر!روزهای بد، مشغول ِ ماندند.
#الهه_سادات_موسوی
@zhi_banoo
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید