@zhuanchannel
از پسِ خیلی از کارهای مردانه برمیایم.
مثلا با اینکه دیسککمر دارم بارهای سنگین بلند میکنم.
بیرون که میروم کیف برنمیدارم و دستم را میگذارم توی جیبم و بدون هیچ کرشمهی دخترانهای توی خیابان مثل مردها بیخیال و اخمو و بیاهمیت به مغازه های کنار خیابان راه می روم.
برعکس اکثر دخترها کله پاچه خورِ حرفهایام.
دستم به سوسک کشتن می رود و تا سوسک ببینم جیغ نمیزنم! اصول و منطقم به عاطفهام میچربد و خوب بلدم تحتِ تاثیرِ هیچ چیز قرار نگیرم.
درست مثل مردها وقتی پای تلویزیونم یا سرم توی موبایل یا کتاب است، دیگر نه چیزی میبینم نه صدایی میشنوم!
من کلی ویژگی مردانه ی دیگر هم دارم تا جایی که حتا بلدم پناه دهنده باشم نه پناهنده! میتوانم عاشق باشم نه معشوق!
ولی،
شاید بلد باشم تنها زندگی کنم و خرجم را خودم دربیاورم اما نه شانه های پهن دارم برای تکیه دادن نه بلدم موهای خودم را برای خودم ببافم.
نه بلدم سر به سر خودم بگذارم نه میتوانم به خودم بگویم "دلبر! عجیب زیبا شده ای امشب"
بلد نیستم سرِساعت مثلِ قرصِ آنتیبیوتیک به خودم آغوش برسانم و از شرِّ دلتنگیهایم خلاص شوم!
کارهای مردانه ی زیادی بلدم اما هیچ ویژگیِ مردانه ای در من بلد نیست وقتِ دلتنگی بغلم کند و قربان صدقه ام برود و من روی پنجه ی پایم بلند شوم تا دهانم را به گوشش بچسبانم و بگویم "ممنون که هستی! دوستت دارم!"
اینها همه کارِ توست و نباشی از دستِ من برنمیاید!
گذشته از این حرفها تو یک کارِ مردانهی مهم در این دنیا داری که جز خودت هیچ کس از پسش برنمیاید!
آن هم بودن در زندگیِ من است!
باش تا مرا خوشبخت کنی! چون من بلد نیستم بدون تو خوشبخت شوم! ازم ساخته نیست!
@maangmirzaei
#مانگ_میرزایی
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید