@zhuanchannel
۱۰ عبارتی که والدین هرگز نباید به کودک بگویند
وقتی هم سن تو بودم همه کارهایم را خوب انجام می دادم
بچه هایی که با این جملات بزرگ می شوند تمام سعی خود را می کنند تا ثابت کنند که می توانند چقدر خوب باشند. درست است که این مسئله آن ها را در رسیدن به هدفشان ترغیب می کند اما مشکل اینجاست که آن ها هدفشان این باشد که نه به خاطر خودشان بلکه بخاطر تحت تاثیر قرار دادن والدینشان به جایی برسند.
تو میمون کوچولوی من هستی
وقتی این کلمات را برای کودک به کار می بریم آن ها را تبدیل به موجودی غیرانسانی می کنیم. به یک عروسک که هر چه دلمان خواست می توانیم با او انجام دهیم. در ابتدای زندگی، کودک این کلمات را مثبت تعبیر می کند چون به شما اعتماد کامل دارد.
حتی اگر چیز بدی هم بگویید به دلیل اعتمادی که به شما دارند سعی می کنند آن را تکرار کنند.
بنابرای باید بسیار مراقب کلماتی که به کار می برید باشید. بهتر است که وقتی او را خطاب قرار می دهید به جای اسم های مستعار بامزه نامش را به زبان بیاورید.
دوستت در امتحان بهتر از تو بود
اکثر والدین نیات درستی دارند.
آن ها اغلب به کودکانشان می گویند:
نگران نباش برای من هم همین اتفاق افتاد اما ببین الان خوبم.
آن ها این جملات را به کار می برند چون نمی توانند فراموش کنند وقتی پدر و مادر خودشان با توبیخ کردنشان به خاطر اینکه به خوبی دیگران نیستند آن ها را ناامید می کردند.
جمله ای که می تواند تجربه ای آزار دهنده برای کودک باشد و تلخی آن را حتی تا دوران نوجوانی هم به دوش بکشد این است: چرا او در امتحان بهتر از تو بود؟ آن ها از شخصی که با او قیاس شده اند متنفر می شوند.
بچه ها از اینکه با دیگران مقایسه شوند به شدت بدشان می آید و این مسئله باعث می شود که کودک همیشه خودش را با دیگران مقایسه کند و این رفتار سالمی نیست.
اگر یکبار دیگر این کار را انجام دهی دیگر دوستت نخواهم داشت
عبارت مشابه آن این است: اگر این کار را انجام دهی خیلی دوستت دارم. این نحوه صحبت کردن کودک را همیشه نگران این مسئله می کند که همیشه باید خوب باشد و هیچ اشتباهی مرتکب نشود.
کودک تقلا می کند که ببیند والدینش دقیقا چه چیزی از او می خواهند و امیال و آرزوهای درونی خودش را نادیده می گیرد. وقتی این اتفاق بیفتد او دیگر بچه نیست چون لازمه بچگی بیخیالی و سبکبالی است.
من رو سرافکنده نکن
بچه هایی که مدام این جمله را از والدین خود می شنوند دائما می خواهند به دیگران نشان دهند که آنچه آن ها فکر می کنند درست است. و هنگامی که مورد توجه مثبت قرار می گیرند نمی دانند که چگونه باید با آن کنار بیایند.
ممکن است فرار کنند یا مخفی شوند.
این بچه ها حس می کنند که هیچ انتخابی در زندگی ندارند و همیشه باعث سرافکندگی پدرومادرهایشان هستند.
لنگه پدرت/مادرت هستی
گفتن این جمله با عصبانیت نشان می دهد که والدین روابط خوبی با هم ندارند و می خواهند که این سرخوردگی را روی فرزندشان تخلیه کنند.
این گونه والدین می خواهند که به نوعی نارضایتی های خود را بیرون بریزند بنابراین از طریق صحبت هایی که با بچه دارند آن را بروز می دهند.
طبیعتا تمام شنیده های کودک در این شرایط منفی هستند و برای مدت زمان طولانی در ذهن او حک می شود.
اگر غذایت را نخوری بزرگ نمی شوی
خانم جوانی را می شناسم که می گفت وقتی کودک بود جمله ای که پدر و مادرش به او می گفتند این بود: اگر غذا نخوری شب غذا به سراغت می آید و تو را می خورد. درست است که این جمله کمی احمقانه است اما از آن پس او فوبیای انواع غذاها را داشت. این جملات باعث خیلی از مسائل احساسی در ارتباط با غذا می شود. همچنین مسائلی چون مشکلات وزن، خودآگاهی و خیلی مشکلات دیگ…
بعدا تنبیهت می کنم
این جمله به کودک می فهماند که والدین این حق را دارند هر کاری که دوست داشته باشند با فرزندشان انجام دهند و احساسشان بی ارزش است.
آن هابه پدر و مادرشان به چشم یک رئیس و ناظر نگاه می کنند نه به چشم یک نگهبان مهربان و همیشه از ترس تنبیه شدن سعی می کنند کاری را انجام دهند که پدرومادر دوست دارند.
نمی خواهم ببینمت یا نمی خواهم صدایت را بشنوم
این جمله یعنی: زندگی من را خراب کردی، می خواهم ناپدید شوی، اصلا نباید وجود داشته باشی. طبیعتا کودک همیشه احساس گناه می کند و تصور می کنند که دلیل ناراحتی پدر و مادرشان هستند.
بنابراین نتیجه می گیریم که قبل از به زبان آوردن جمله ای باید بسیار مراقب باشیم. همه این جملات عواقب عمیقی در زندگی شخص خواهد داشت. کودکان بار دردناک این جملات را تا پایان عمر با خود حمل می کنند.
#روانشناسی
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید