@zhuanchannel
معیار زندگیت چند؟
نازنین دوستی داشتم که گرفتار یک بیماریِ دشوار شده بود.
هر گاه از او میپرسیدم حالت چطور است؟
همیشه در پاسخ، حِکمتی می گفت در حد و قواره ی اعجاز.
می گفت: "مُعدلِ زندگی ام را که نگاه می کنم، خوبم".
خیلی وقتها حالِ ناخوش ما، یا حتی حالهای خوشِ انفجاری ما به خاطر نگاه تونِلی ما است.
یعنی، یکهو رویِ یک چیزی بیش از اندازه زوم میکنیم
و بیش از حد دلچرکین میشویم (اگر ناخوشایند باشد)
یا سرمستی را از حد می گذاریم (اگر خوشایند باشد).
در حالت اول، روانِ ما به حدِّ پارگی درد میکشد و در دومی آنقدر شورش را درمیآوریم که وقتی آن سرخوشی تمام میشود (که قاعدتاً تمام هم میشود و زندگی فقط اوقات شاد نیست) احساس خالی شدن و پوچی میکنیم.
اما نگاهِ معدل خیلی نمیگذارد دچار نوسان شویم.
یک جور ثبات حالِ میآورد؛
یک جور جمعیتِ خاطر (به قول حافظ).
بیشترِ ما معدل زندگیمان را اگر نگاه کنیم، خدایی اش لااقل نمره ی قبولی میگیرد.
قطعا هر کس زندگیاش مشکل دارد.
یا حتی بخشی از زندگیاش را شاید نکبت گرفته باشد. اما معدلش چگونه بوده است؟ این مهم است
مثلا خیلی از ما، ثروت، بیشتر از سلامتی به چشممان می آید.
اصلا تا مریضیِ سخت نگیریم نمیفهمیم سلامتی چی چی هست (گرچه در وضعیت درمانی مملکت ما وقتی مریض میشوی هم می فهمی سلامتی چه نعمتی است، و هم ثروت چه موهبتی).
اما اگر به جای نگاه تونلی، نگاهِ معدلی داشته باشیم، این دو تا با هم برابر میشوند:
معدل سلامتی و وضعیت متوسط یا پایینِ مالی، با معدلِ ثروت و اختلال بدنی و روانی یکی میشود.
به خاطر همین برابری است که در هر سنی یکی از آنها برای آدم مهم میشود:
برای جوانها ثروت مهم است و برای سالخورده ها، سلامتی.
حالا اگر هر دوتایش باشد که چه بهتر. جزو شاگرد اولها میشوی.
ولی وقتی شاگرد اول نیستی، قبولی هم، قابل قبول است.
دکتر محسن زندی (روانشناس)
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید