@zhuanchannel
«پراید» یک مهاجر است.
سزاش نیست اینهمه سرکوفت و ریشخند. یک دورهای توی مملکت خودش بروبیایی داشته، ولی ازانجا که پیشرفتِ تکنولوژی آدمها را به گذشته بیوفا میکند، نفیِبلدش کردهاند و از آسیای شرقی به اجبار کوچش دادهاند اینطرفی. پراید یک پناهنده است. پناهندگی الزاما تراژیک نیست، اما برای پراید چرا؛ بود. میتوانست برود یکجایی که اگر نداشتههاش را بهش نمیدهند، لااقل داشتههاش را ازش نگیرند و خب حالا کار ازش بخواهند. اما نابهاختیار آمد اینجا، چندبرابر وطنش ازش کار کشیدند و هی ازش زدند، ازش گرفتند، ازش کم کردند.
پراید بد نیست، پرایدخوارها بدند. با همان چهارستون لرزانش کم نگذاشته برایمان. هرچی نباشد دارد بیستوچاری زیر پای چندمیلیون نفرمان توی خیابانها میدود و نانِ چند دهمیلیون نفر را درمیآورد. اصلا شده است یکی از خودمان. باهاش شدهایم هشتاد میلیون و یکنفر. درست که شکل و شمایلِ آدم ندارد، ولی همهی مصائب و دردهاش شبیه خود ماست. همهی این سالها با ما دویده، بیشتر از تحمل خودش بار برداشته، غذاش با غذای ما گران شده، با ما توی پیچ و واپیچِ جادههای پر چالوچول واژگون شده، با ما به صدا آمده، مفاصلش به قیژقیژ افتاده، با چسب و جوش و لحیم خودش را سرپا نگهداشته و با ما اوراق شده است.
با ما جریمه شده -بیشتر از درآمدش- و با ما توقیف شده و سپر به سپر چپانده شده توی جاهای بیسقف پارکینگها، دور از بیامدبیلوها و بنزهایی که ظاهرا آنها هم توقیفاند، ولی زیر سایه، و دومتر از هرطرفشان خالیست!
پراید هم مثل ما بدیهیات زندگیش را ازش گرفتهاند و بعد یکیدوتاش را دوباره با منت دادهاند بهش و اسمش را گذاشتهاند آپشن و موظف است قدردان باشد! عین خیلیهامان ورودش به بالابالاهای لواسان ممنوع است و راهبندِ پارکینگِ بعضی رستورانها و ساحلها را براش ندادهاند بالا و از دور با دست بهش گفتهاند: «برگرد!»
پراید یکنفر از جمعیتِ خود ماست، با همهی مصائب و دردهایی که ما کشیدهایم و میکشیم. فرقش با ما فقط ایناست که او یک مهاجر است.
#محمدجواد_اسعدی
@gharar_5shanbeha
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید