@zhuanchannel
من آدم سیاسی نیستم. از سیاست هم متنفرم، همانطور که از سوسک و سوشی.
دیروز اینستاگرام را که بالا و پایین میکردم خبری سیاسی خواندم درباره مرگ یک نماینده دموکرات آمریکا.
الایجا کامینگز، مرد سیاهپوست شصت و هشت سالهای که با وجود اینکه پدر و مادرش بَرده بودند، توانسته بود در همان بحبوحه قیام مارتین لوتر کینگ، ادامه تحصیل دهد و از دانشگاه مریلند دکترای حقوق بگیرد.
اصلا به این کار ندارم که اوباما درباره کارهای انساندوستانه آقای کامینگز چه گفته یا اینکه هیلاری کلینتون، او را پیامبر عصر خود دانسته. خب دنیای هفت رنگ سیاست، بازیهای عجیب زیاد دارد و احتمالا آن سر دنیا هم، انسانها بعد از مرگشان عزیزتر به نظر میرسند.
اما وسط این اظهارنظر های سیاسی، دختر بزرگتر کامینگز در مراسم ختمش روی سِن میرود و سخنرانی میکند. سخنرانی که نه، در واقع نامهای که به پدرش نوشته را میخواند. نامه را هم اینطور آغاز میکند:"پدر عزیزم، یادت هست که این اواخر میگفتی دستخطم برای چشمان کم سویت، چقدر ریز شده؟! حالا مثل همین اواخر میخواهم نوشتهام را با صدای بلند برایت بخوانم"
بعد هم انگار برای تمام مردم جهان میخواند:"پدر عزیزم، تو فرماندار و رئیس و نماینده کنگره و خیلی از چیزهای دیگر بودی، اما بهترین عنوان تو، «پدر» بود.
تو به من قدرت زیرکی و زیبایی بخشیدی. و خوب یادم هست که همیشه به من تاکید می کردی که گرچه با دیگران متفاوتم، اما بینهایت زیبا هستم و باید قدردان سیاهپوست بودنم باشم. تو میگفتی که تمام جزئیاتم زیباست، همین پهنای دماغ، بزرگی لبها، زبری موها و پوست تیرهام. گفتی که به زییایی رنگینکمانم.
خاطرم هست که در دوران ابتدایی وقتی هم کلاسیام مرا «زشت» خطاب کرد و من ناراحت به خانه برگشتم، کارت ویزیتت را در کیف خالی و کوچکم انداختی و گفتی: بار بعد بگو من بی نهایت زیبا هستم و اگر باور ندارید میتوانید این را از پدرم بپرسید.
و فراموش نمیکنم که تو همیشه برایم عروسکهای سیاهپوست میگرفتی تا به من بیاموزی که به آنچه هستم افتخار کنم"
القصه اینکه دختر آقای کامینگز ده دقیقه از ویژگیهایی گفت که بارها حضار را به تشویق و من را به فکر واداشت. به این فکر کردم که یک پدر، چه خوب میتواند با چند جمله ساده در افکار یک نسل نفوذ کند و آنها را در کمال اعتماد به نفس، مثل کوه استوار بار آورد. و بیشک نسلی که از بچگی محکم پا گرفته، تا خودِ ثریا توانایی قد کشیدن دارد.
اصلا به نظرم هر پدری باید یک کارت ویزیت گوشه دل دخترش بگذارد، یک برگ اطمینان، که هرجا به زیبایی و زیرکیاش شک کرد، به آن رجوع کند
#آقای_مترجم
@mrinterpreter
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید