@zhuanchannel
آیزا برلین شاعریونانی ،متفکرین را به دو گروه تقسیم می کند، روباه و خارپشت.
روباهی که هزار چیز کوچک می داند و خارپشتی که یک چیز بزرگ.
آدمهایی که می شناسیم هم گاهی به همین دو گروه تقسیم می شوند. آنها که هزار کلک و فریب در آستین دارند و به هر ترتیب و روشی از شاخهای به شاخه ای میپرند، و آنها که حیله ای در کیسه ندارند، آنها که درس های کمی بلدند و به همانها میچسبند.
پس دسته اول، روباه ها، امروز در کنار یکی هستند و فردا در مقابلش، امروز زیر یک پرچم رژه می روند، فردا زیر پرچم دشمنش، امروز در آغوش یکی هستند، فردا در آغوش رقیبش.
دسته دوم، خارپشت ها، چیزهای کمی می دانند، دانسته هایی که گاهی از جنس راستگویی است، گاهی دلسوزی، و گاهی صمیمیت و مهربانی. هر چه هستند، خارپشتها دست از آن معدود دانسته های بزرگ بر نمی دارند. اگر مهربانند، در بالا و پایین روزگار مهربان می مانند، و اگر دلسوزند، دلسوز می مانند، و اگر صمیمی هستند، صمیمی.
روباه ها، به تناسب روزگار لباس عوض می کنند، بر اساس شرایط زمان لحن و کلماتشان تغییر می کند
یک روز مهربانند
یک روز بی رحم
یک روز صمیمی هستند
یک روز بیگانه.
روباه های تاریخ گاهی نبردی را می برند، گاهی ثروتی به هم می زنند، گاهی به قدرت می رسند، با این همه هرگز به خوشنامی نمیرسند.
آبرو و نام خوش میماند برای خارپشتها.
آنها که بر اصولشان ایستادگی می کنند.
آنها که به معدود دانسته هایشان وفادار می مانند.
روباه ها دیر یا زود فراموش می شوند، خارپشت ها اما در یادها به نیکی می مانند.
@amiralibaniasadi
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید