@zhuanchannel
شلم شوربا
چندروز پیش فیلمی از دختری محجبه منتشر شد که رقص میله انجام میداد. شلوار براق و تنگ دختر که لباس دیسکو محسوب میشد و کفشهای پاشنهبلندش ( که البته همراه با جوراب کلفت بود) مناسب استریپتیز بود.
دختر که یک تار مویش مشخص نبود کمی رقصید و بعد هم بقیه برایش دست زدند.
مکان و فضای فیلم مشخص نبود. ما نمیدانیم که این دختر ایرانیست، عرب است یا ترک اما از همان لحظهی اول به شدت ذهن من را مشغول کرد.
رقص میله مگر مفهوم مشخصی ندارد؟ استریپتیز یعنی چه؟ اصلا این دختر مطالعهای در این باب داشته؟
رقص و حجاب؟ رقص و فیلمبرداری؟
و درست زمانیکه این سوال را از خودم میپرسیدم ذهنم رفت به چندسال پیش و آکادمی گوگوش.
ارمیا زنی که با حجاب کامل خوانندگی میکرد. چندسال پیش این عملکرد ارمیا بهشدت زیر سوال رفت و مبحث مهمی مطرح شد: مگر خوانندگی زن مسلمان حرام نیست؟
آن سال من از زاویهی دیگری به ارمیا نگاه میکردم اینکه او میداند مورد نقد قرار میگیرد. در اقلیت است و….اما همه را به جان خریده و آنطور که دلش میخواهد زندگی میکند و خب آن موقع از او خوشم میآمد. از اینکه دوتا بچه را گذاشته خانه و پیش همسرش و آمده یک ماه جور دیگری زندگی کند. درنهایت هم برنده شدن او را ربط دادند به گوگوش. که گوگوش او را دوست داشته که اصلا صدای ارمیا خوب نبود و حالا جک مصطلحی هست که «ولی ارمیا حقش نبود برنده شه!»
حالا به چه چیزی فکر میکنم؟ به تناقضها. به اینکه خود من کجاها متناقضم؟
آیا این تناقض را میپذیرم و برای رفع آن کاری میکنم یا خیلی جدی میخواهم بگویم دین مسالهی خیلی خیلی شخصی است؟ راستش هیچوقت جوابی برای این سوال نداشتهام. کدام دین شخصی است؟
تا کجا اجازه ی اشاعه ی دینمان را داریم؟ اصلا تا چه حد اجازه داریم تفسیر خودمان را از دین ( تاکید می کنم دین و نه تفسیر از خدا) داشته باشیم و تا چه حد میتوانم تفسیر خودم از دین را ماستمالیزاسیون کنم؟
آیا میتوانم رقص مصطلح در سکس کلابها ( رقص میله) را تبدیل به رقص اسلامی کنم اما همچنان معتقد باشم سن تکلیف برای دختر نه سالگی است؟
آیا میتوانم لباس سکسی بپوشم اما روسری کیپ بر سر کنم؟
و بعد با خودم زمزمه میکنم «دین مسالهی شخصی است و به تو ربطی ندارد». اما باز مکث میکنم و نمیتوانم به خودم دروغ بگویم:
« دین بد است اما مهریه ( هزینهی خریداری زن) یک آیین است»
« من به برابری زن و مرد اعتقاد دارم ، اما زن بهتر است حق طلاق نداشته باشد چون قرنها پیش این ثابت شده»
«من به برابری معتقدم اما نفقه را مرد باید بدهد چون خدا گفته!»
« هم را قضاوت نکنیم. حالا درست است که من به دین اعتقادی ندارم ولی هرآدمی باید شعور داشته باشد و محرم موسیقی گوش نکند و احترام بگذارد»
« دیشب زیارت عاشورا نذر کردم بلکه دوست پسرم ولنتاین امسال کادوی خوب بخرد.»
«درست است من نماز نمیخوانم، روزه نمیگیرم، به حجاب اعتقاد ندارم ولی من و دوست پسرم صیغه خواندیم تا گناه نکنیم!»
راستش را بخواهید خود من، خود من میان دو جملهی کلیدی ماندهام و اینطور که پیش میرود آدم متناقضی هستم چون میان دو راهی «قضاوت نکنیم» و «اگر دین میتواند در برخی موارد تغییر کند چرا نمیتواند در مورد بسیاری دیگر از مسائل تغییر کند؟»
نمیدانم کدام درستتر است!
#آلما_توکل
@blackpersimon
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید