@zhuanchannel
زیبایی شبیه آن چیز مبالغه آمیزی که ما تصور می کنیم نیست
زیباترین زن زندگیام را امروز دیدم.
با او قرارى در خیابانى داشتم و وقتى كه نشست، وقتى كه انحناهاى طبیعى تناش نیمكت سنگى را مثل رودى آرام لمس كردند، با چشمهاى كنجكاوش نگاهم كرد. بىمضایقه "زن" بود.
پیكرى رنسانسى و فربه داشت و این ناهمخوانیاش با جریان روز، جذابش میکرد.
كتاب خوانده و دانا، قشنگ حرف میزد و صلحى با جهان داشت.
او هیج شبیه عكسهاى روى مجلههای مد نبود. چیزى بود كه خودش دوست داشت باشد.
دوست داشت در قهوهاش شكر زیاد بریزد و سالادش را با نمك بخورد.
زیر چانهاش چروكهایى ریز داشت و در تمام آن مدت، شكم بعد از زایمان بزرگ شدهاش را مخفى نكرد.
خوب دیده بود و خوب خوانده بود و تبلیغات گستردهی "چگونه لاغر شویم" و "چگونه چروك زیر چشمها را مخفى كنیم" برای اهمیت نداشت.
او در انتهایىترین روزهاى چهل سالگى، پذیرفته بود كه هزار بار شكست خورده و نمرده: خودم كردم، خودم!
مجموعه زیباییهاى طبیعى انسان.
بعد، راه رفتیم.
شاد بود و از خندیدن نمیترسید. بلند میخندید و صداى زنانه محكمش میپیچید همه جا.
"گرتا گاربو" نبود، "مارلنه دیتریش" نبود، "جین فوندا" نبود، "الیزابت تیلور" و "جین سیبرگ" نبود؛ خودش بود.
خودش را پیدا كرده بود و همچنان كه قدم میزد، سنگهایى را برمیداشت كه مجسمه بسازد.
او، همان زن كمیابیست كه از یاد رفته. او همان زنیست كه قرنهاست كمپیدا شده و جایش را روبوتهاى كم هوش گرفتهاند.
او از جایى در همان رنسانس، دیگر تكثیر نشده. این است كه دور از اجتماع ظاهربینىهاى مفرط، در جنگلهاى خلوت قدم میزند و میداند كه كیست و چه میخواهد.
از دیدنش لذت بردم، اوست كه وزن میدهد به جهان.
زیبایی شبیه آن چیز مبالغهآمیزی که ما تصور میکنیم نیست.
#رولان_بارت
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید