@zhuanchannel
جامعه تب دار !
حال و روز امروز جامعه ما به مریض بد حالی شبیه است که در اوج تب و بیماری هذیان می گوید !
این مریض بد حال در شرایط سلامت و تندرستی شعر و آواز می خوانده و در کمال متانت با دیگران ارتباط برقرار می کرده ولی مدتیست که بر اثر شیوع بیماری همیشه تب و تشنج می کند و هذیان می گوید .
اگر فردی برای عیادت بر سر بیمار تب دار حاضر شود و بیمار حتی به او و بستگانش هم بد و بیراه بگوید ، آنها خوب می دانند که علت این هذیان گویی تب و بیماریست و علت تب و بیماری عفونتی است که کل بدن بیمار را گرفته ! به خود بیمار خرده نمی گیرند و خوب میدانند که باید ریشه بیماری شناسایی و درمان شود.
شیوع فساد در تن جامعه ما، امروز بیماری خطرناکیست که تب و تشنج و اضطراب بوجود آورده . فسادی فراگیر که رفته رفته همه ی این بدن را بیمار و تب دار کرده.
عفونتی که به موقع کنترل نشده و وارد گردش خون شده ، وقتی عفونت وارد گردش خون شود یعنی به سرعت فراگیر می شود.
ما درین شرایط باید خودمان درمان گر خودمان باشیم
هیچ پزشکی از بیرون نخواهد آمد و هیچ دم مسیحایی هم در کار نیست !
هر از گاهی( هر چهار سال ) دکتری با ادعای معالجه و درمان پیدایش می شود اما بجای درمان استخوان لای زخممان می گذارد تا همیشه تب دار بمانیم و هذیان گو، تا حق طبابتشان طولانی تر شود و بازارشان پر رونق تر.
نسخه ای هم اگر بدهد تهش می شود همان شعر سِتَروَن اخوان !
درمان واقعی زمانی آغاز خواهد شد که بفهمیم هیچ درمانگری غیر از خود ما برایمان نیست !
از کسی که تب دار است پرستاری کنیم تا نوبت به خودمان که رسید پرستاری بالای سرمان باشد.
فراموش نکنیم که جامعه تب دار را راحت تر می توان به بردگی گرفت پس نیکی و محبت کردن بی دریغ به یکدیگر را تمرین کنیم که بهترین علاج بیماری ماست
باید اکنون باده از باران گرفت
باید اکنون از محبت جان گرفت
باید اکنون دور از این غوغای غم
زندگی را بیش از این آسان گرفت…
امید آنکه همواره رو به راهش باشیم.
یادداشت هفتگی هاشم راعی
مشاور و مدرس مدیریت
مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید