شوخی فقط یک درصدش شوخی است؛ و نود و نه درصدش کاملاً جدی.
حالا میخواهد شوخیِ زبانی باشد، یا تصویر و انگاره و شمایل، یا شوخیِ دستی.
وسط ترهبار باشد، یا در تلگرام و اینستاگرام و کتاب و سینما.
طنز و جوک و شعر باشد یا استیکر.
خلاصه، هر چه و هر کجا و هر جور که باشد، شوخی، کاملاً جدی است و دنیایی نکته در دل خودش دارد.
درست مثل زبالههای یک جامعه، یا حتی فسیلِ مدفوعِ آدمهای ده هزار سال پیش، که دنیایی نکته از وضعیت فرهنگی، اقتصادی، مذهبی، فیزیولوژیکی، روانشناختی، یا سیاسی آن جامعه و طبقاتش را هویدا میکنند.
این نکته را چند قرن پیش از زیگموند فروید، مولانا به ما یاد داد که شوخیها، ظاهری شوخ دارند، و باطنی جدی. هزلها و شوخیها، جِدیست پیشِ عاقلان:
هزل، تعلیمست، آن را جِدّ شنو/ تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
هر جِدی هزلست پیشِ هازلان/ هزلها جِدّست پیش عاقلان
با تحلیلِ فُرم یا محتوا یا حتی شیوهی بیان و ابراز شوخیها میتوان دنیایی نکته از شخصیت یک نفر (هم گوینده، و هم شنوندهای که از آن خوشش میاید یا بدش میآید)، آنچه در ناخودآگاهش در جریان است
(از چیزهایی که در او سرکوب شدهاند، تا آنچه مورد تمایلش است)، سبک زندگی، تاریخچه و محیط زندگی او استنباط کرد.
حتی میتوان از این هم فراتر رفت، و جامعه، فرهنگ، نظام سیاسی، اقتصادی و دینی حاکم بر یک زمان را با تحلیل شوخیهای رایج در هر جا استخراج نمود.
حالا میخواهد نوع نگاه آن جامعه به خودشان، دیگران، مسایل جنسی، زن، پول و طبقات اجتماعی باشد، یا به اخلاقیات، دنیا، آخرت، جامعةآرمانی، طبقة حاکم و مانند اینها.
برای نمونه شما وقتی کتابهای عُبید زاکانی را میخوانید، هم میتوانید شخصیت عبید را بشناسید و هم جامعه و نظام فرهنگی و دینی و سیاسی و طبقه سیاسی و قضایی و پلیسی و عالمان دینی زمان او را.
عبید با شوخیهایش، هم چیزهایی را میگفت که نمیتوانست در مورد خودش جدی بگوید؛ و هم چیزهایی را که نمیتوانست در مورد جامعه و نظام فرهنگی دینی و سیاسی و قضاییاش به شکل جدی بگوید.
شوخی، جنبه هنجاری هم دارد.
در جنبهی اخلاقی و هنجاری اینطور نیست که ما مجاز به هر شوخیای در هر زمان و مکانی باشیم. شوخی هم آداب خود را دارد؛ به ویژه وقتی دلی با آن میشکند، شخصیتی له میشود، اعتماد به نفسی خرد میشود، انگیزه و امیدی کور میگردد یا … .
پس میتوان همانند فروید و مزلو میان شوخی بد و خوب تمایز نهاد.
شوخیِ خوب، یک مکانیسم دفاعیِ بالغانه خوب برای رهایی از بار مشکلات روانی و اجتماعی است، و تنها از انسانهای بالغ و رشدیافته سر میزند؛ و شوخیِ بد محصول انسانی رشدنایافته.
خلاصه اینکه، یکی از بهترین راههای شناخت یک فرد تحلیل شوخیهاییست که میکند، یا خوشش یا بدش میآید.
به همین قیاس، یکی از بهترین راههای شناخت یک جامعه و آنچه در درونش میگذرد هم بررسی جوکها و طنزهایش است.
هیچ شوخیای، فقط شوخی نیست.
شوخیها، جدیترین تجلیات انسان هستند.
درست مثل فحشها، زبالهها، خوابها، خیابانها و … . درخت را با محصولاتش میشناسند؛ نه با تعریف باغبان.
فروید میگفت: بگو چه خواب دیدهای، تا بگویم کیستی (تأویل رؤیا، ص61)؛ حالا بگو چه شوخیهایی میکنی، کدام را میپسندی، در کدام کانال و گروه شوخی و جوک عضوی، تا بگویم کیستی.
دکتر محسن زندی (روانشناس)
@DrMohsenZandi
دیدگاهتان را بنویسید