@zhuanchannel
شطرنج تجویز می شود
مولانا در دفتر سوم مثنوی، حکایت شیرینی دارد از کسی که به دکان زرگری میرود تا ترازوی زرگر را برای وزن کردن قطعه طلایی قرض بگیرد؛ ولی زرگر به او میگوید من غربال ندارم. آن فرد تاکید میکند که من ترازو میخواهم و این بار زرگر پاسخ میدهد من جارو ندارم!
آن فرد میگوید چرا مسخره بازی در میآوری؟! چرا خودت را به کری میزنی؟!
زرگر پاسخ می دهد: "من با دیدن قطعه طلای خُرد شده تو و دست لرزان و تن پیر تو حدس زدم که در هنگام وزن کردن، طلا از دست تو خواهد افتاد، آنگاه جارو خواهی خواست که در میان خاک کف دکان طلای خود را بروبی و سپس غربال خواهی خواست تا از میان خاکها طلای خود را بیابی. چون من غربال و جارو ندارم، پس ترازوی خود را به تو قرض نمیدهم!"
البته مولانا این قصه را برای موعظه مخاطبان خود ذکر میکند تا آنها را به عاقبت و آخرتاندیشی تشویق کند:
ز ابتدای کار آخر را ببین
تا نباشی تو پشیمان یوم دین
ولی من که دغدغه دردهای "همینجا" را دارم این قصه را از این حیث ذکر میکنم که بگویم اگر دو قدم بعد از انتخاب هایمان را بسنجیم، بسیاری از رنج های ما قابل اجتناب هستند.
مشکل اینجاست که "مغز غریزی" ما به دنبال "ارضای آنی" است و اغلب به سریعترین راه رسیدن به لذت یا دفع تنش می اندیشد، نتیجه این که دقت و مصلحت را فدای سرعت میکند.
در مقابل، مغز عاقبتاندیش و دقیق ما بدون تمرین و ممارست توان ایستادگی در برابر فشار مغز غریزی را ندارد و همچون واعظی است که هیچ قدرت اجرائی ندارد چرا که "تصمیمات" توسط مغز غریزی گرفته میشوند!
چاره چیست؟
انجام مستمر تمرینات زیر باعث زورمندی مغز عاقبت اندیش ما می شوند:
_تمرینات "ذهن آگاهی"
_حل مسائل ریاضی متناسب با سطح هوش و تحصیلات
_بازی شطرنج و سایر بازیهایی که در آنها بُرد ما تحت تاثیر زنجیره ای از حرکتها است، نه یک حرکت منفرد.
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید