December 31, 2022 at 01:20PM ‘s Post

@zhuanchannel

این روزها بزرگ‌ترین هدف حاکمان جمهوری اسلامی خاموش کردن اعتراض‌های خیابانی و بازگرداندن جامعه به دوران قبل از اعتراض‌هاست.به عبارت دیگر، " عادی‌سازی" تبدیل شده به مهم‌ترین هدف حاکمان.اما آیا این هدف قابل تحقق  است؟

در عالم سیاست شاخص‌ترین نمونه از روند "عادی‌سازی" در چکسلواکی پس از سرکوب جنبش آزادیخواهانه "بهار پراگ" در هزار و نهصد و شصت و هشت اتفاق افتاد ؛ روندی که  بیست سال ادامه یافت و با سقوط نظام کمونیستی به پایان رسید.

حاکمان‌ کمونیست چکسلواکی  به لطف برخورداری از نفت و انرژی مجانی شوروی و  میلیاردها دلار وام بلاعوضی که از  شوروی دریافت کردند  توانستند  شرایط جامعه را به دوران قبل از جنبش بهار پراگ برگردانند‌‌‌ و به حکومت خود ادامه دهند

اما آیا جمهوری اسلامی به فرض خاموش کردن اعتراض‌های خیابانی توان بازگرداندن جامعه به دوران قبل از اعتراضات را دارد؟ پاسخ من به این پرسش منفی‌ست

.مهم‌ترین شرط برای عادی‌سازی عقد قراردادی نانوشته میان حکومت و مردم است.در این قرارداد حکومت  رفاه قابل‌قبولی برای توده‌های مردم فراهم می‌کند و مردم هم متقابلا از مطالبات آزادیخواهانه خود دست بر می‌دارند و دور سیاست را خط می‌کشند.این قراردادی‌ست که نمونه‌اش را در حال حاضر در چین یا روسیه شاهد هستیم.

اما جمهوری اسلامی با توجه به تحریم‌های بین‌المللی و وضع اسفناک اقتصادی‌اش  قادر به ارائه یک رفاه حداقلی به مردم کشور نیست.

حاکمان کمونیست چک در دوره بیست ساله عادی‌سازی مردم  کشورشان را غرق در دو چیز کردند :مصرف‌گرایی و سرگرمی‌گرایی.

یا به قولی "نان و سیرک" را به حد وفور برای مردم کشورشان فراهم کردند.اما جمهوری اسلامی نه توان پر کردن شکم مردم را دارد (تا چه رسد به این‌که بخواهد آنها را غرق در  مصرف‌گرایی بکند) و نه توان سرگرم کردن آنها را.

نسل جوان کشور دچار چنان تحول فکری بنیان‌کنی شده که دیگر نمی‌توان با شیوه‌های منسوخ و نخ‌نمای سابق ( از جمله آن کذب‌نمایی مسخره  که در قراردادی نانوشته اکثریت هنرمندان و مخاطبان به آن تن داده بودند)سرشان را گرم کرد.

انقلابی در اذهان مردم رخ داده و جهان‌بینی تازه‌ای پدید آمده که ابعادی فراتر از درک و فهم سیاست‌گذاران فرهنگی و تبلیغی نظام دارد و لذا آنها ناتوان از مهیا کردن این شرط ضروری برای عادی‌سازی‌اند

.پارادوکس قضیه هم در این است که آن‌چه نظام "عادی" می‌نامد اساسا و در ذات خویش چیزی به‌شدت  غیرعادی بود که نمی‌توانست بیش از این دوام پیدا کند
.و‌ پارادوکس دوم این که آرزوی این جامعه تازه‌متولد شده‌ی ایرانی چیزی به جز یک زندگی "عادی" متمدنانه و انسانی نیست.

بیژن اشتری_مترجم و نویسنده
By: via مجله هنرى ژوان

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 2 =