@zhuanchannel
خانه ما کجاست؟
وقتی از نانوایی سر خیابون نان می گیریم و به سمت خانه راه می افتیم، می گوییم "دارم میروم خانه"!
وقتی از شهری که در آن درس می خوانیم می خواهیم به شهرمان برگردیم، می گوییم "دارم میروم خانه".!
وقتی از یک کشورخارجی که در آن اقامت داریم می خواهیم به ایران برگردیم، می گوییم "دارم میروم خانه".!
فلیکس بام گارتنر، ماجرا جوی اتریشی وقتی در لبه فضا، از کپسولش بیرون آمد و می خواست سقوط آزاد تاریخی اش را به سمت زمین شروع کند، گفت "دارم میروم خانه"!
فضانوردان ایستگاه فضایی، وقتی دلشان تنگ می شود، از پنجره های کوچک ایستگاه فضایی، به زمین نگاه می کنند، به خانه!
به نظر می رسد هر چه ازسرزمین آباء و اجدادی و از تعصبات نژادی، دورتر می شویم، هر چه بیشتر، مرزهای قراردادی کشورها و قاره ها را پشت سر می گذاریم
خانه ی ما بزرگتر می شود و آدمها، جدا از نژاد و رنگ و ملیت، عضو خانوادۀ ما و برادر و خواهرمان می شوند.
از نظر فضانوردی که از فضا به زمین می نگرد، زمین و همه موجوداتش، یک خانواده اند.
از چنین نمای بزرگی، زمین یک موجود زنده صاحب شعور و آگاهی است و هویت تک تک موجوداتش در گرو هویت کل آن است.
روزی که آدمها بدون آنکه به فضا سفر کنند، به چنین دیدگاه وسیعی برسند، وقتی که به جای شهرِ من و کشورِ من، بگویند زمین ما!
دوره جدیدی برای بشر آغازخواهد شد
آنوقت است که بشر به جایگاه واقعی و هدف نهایی اش در پهنه جهان هستی پی خواهد برد.
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید