آدم باشید!
دست بردارید از شابلون زدن آدمها.
دست بردارید از این حرفهای تکراری که باید تا سیسالگی عشقت را پیدا کرده باشی، تا چهلسالگی خانه خریده باشی، تا بیستسالگی چند زبان خارجی یاد گرفته باشی…
آدم باشید و اگر خودتان از یک خیزگاه بلند پریدهاید و بی جرخوردگی اوج گرفتهاید پا نگذارید روی گلوی کسی که از جبر روزگار از صفر، از زیر صفر شروع کرده، تپهای برای اوج گرفتن نداشته
و باید قبل از پریدن کیلومترها میدویده.
یکی ممکن است بیست سالگی ازدواج کند و چهل سالگی شروع کند به درس خواندن…
به شما چه که این سن ازدواج است و آن سن درس؟ چهکارهاید که برای هر چیزی عددی از سن تعیین میکنید؟
معیارید شما مگر؟
یکی برای نمرهی شانزده جایزه میگیرد و یکی برای فقط به مدرسه رفتن میجنگد و گوشاز گوش والدین معتادش خبردار نمیشود که نمرهاش ده شده یا بیست.
یکی برای گرینکارت میجنگد، یکی برای شناسنامه.
یکی همان اول دستش پر بوده از آس و شاه و بیبی، یکی با بهت خیره شده به دو و سه و چهاری که هیچکدام هم حکم نیست.
دنیای آدمها مثل هم نیست که بیست و سی و چهلسالگیشان مثل هم باشد.
دست از سر آدمها بردارید.
زندگی برای کسی که هی میدود و نمیرسد به قدر کافی سخت هست، شما نشوید آن ملکان عذابی که با چماق ایستاده و میگوید سن این گذشت، سن آن نرسیده هنوز.
#سودابه_فرضی_پور
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید