اگر میخواهید مردم را به کاری ترغیب کنید، سعی کنید نقطه ترسشان را تحریک کنید.
سیاستمدارها موقع انتخابات بیشتر از این که در مورد برنامههایشان صحبت کنند، سعی میکنند مردم را بترسانند که اگر رقیبشان رای بیاورد، اوضاع بدتر میشود.
مثلا میگویند، ببینید اگر فلانی رای بیاورد، تورم بیشتر میشود، گرانی میآید، زندگیتان سخت میشود، احتمال جنگ بالا میرود و…
به عبارتی بهتر برای پیشبرد اهدافشان ، حس ترس را در مردم تحریک میکنند.
یا مثلا خیلی از فروشندههای بیمه وقتی میبینند که نمیتوانند به مشتری بیمه بفروشند، داستانسرایی را شروع میکنند تا نقطه ترس مردم را تحریک کنند.
مثلا میگویند فلانی در این تصادف اخیر مجبور شد ۸۰ میلیون از جیبش هزینه کند که اگر ۱۰ میلیون هزینه بیمه بدنه پرداخت میکرد، الان این طور نبود.
احتمالا این مدل جملات را زیاد شنیدهاید:
اگر فلان دوره آموزشی را شرکت نکنی فرصت پولدار شدن را از دست میدهی و آینده سختی خواهی داشت.
اگر از من مشاوره اقتصادی نگیری و من را دنبال نکنی به زودی فقیر میشوی.
این وسیله را برای بچه نخری بزرگ بشه عقدهای میشه.
الان این خونه رو نخری فردا فروش رفتهها.
درس نخونی فردا بدبخت میشی جایی استخدامت نمیکنن.
وسیلهای میخرید، میگویند گارانتی نکنید، بعدها مشکلی پیش میآید و باید کلی پول پرداخت کنید. (در صورتی که عموما وسایل چند سال اول استفاده خراب نمیشوند.)
شما موقعی میتوانید کالا، خدمات، ایده و حتی تفکر و ایدئولوژیای را بفروشید و برای خودتان مخاطب جمع کنید که برای مردم ترس ایجاد کنید، اکثر کسب و کارها هم این کار را میکنند، حتی در مذاهب مختلف هم روی نقطه ترس مردم دست میگذارند.
(اگر این گناه رو بکنی به جهنم میروی، فلان کار را بکنی برکت از زندگیت خارج میشود و…)
یا مثلا دقت کنید برای محدودیت اینترنت و اجرای طرح صیانت دقیقا سعی کردند، روی نقطه ترس مردم دست بگذارند و این مدل روایتها را تعریف کردند که دو گیگ اینترنت هدیه باعث شد دختری روابط نامشروع پیدا کند و باردار شود، در اینترنت فضا برای فرزندانمان اصلا مناسب نیست پس باید فیلتر کنیم.
یا مثلا هر وقت میخواستند برای خانمها در ایران محدودیت بگذارند، دست روی نقطه ترس گذاشتند.
قدیمترها نمیگذاشتند دخترها سواد یاد بگیرند، چون مردم را ترسانده بودند که وقتی دختر سواد یاد بگیرد برای پسرها نامه مینویسد یا خانمها اگر ورزشگاه بروند عفتشان لکهدار میشود یا اگر حجاب رعایت نکنید، فساد در جامعه بیشتر میشود.
دست گذاشتن روی نقطه ترس اگر با نیت دلسوزی باشد، اصلا چیز بدی نیست، خودش یک سیاست انگیزشی است، ولی باید در جای درست استفاده شود.
مثلا این که مردم را بترسانی که برای تلویزیون و یخچال محافظ بخرند تا با نوسان برق خسارت نبینند یا این که آنها را بترسانی که قبل انجام کاری حتما با اهل فن مشورت کنند، خیلی خوب است.
اما اگر برای پیشبرد ایدئولوژی یا اهداف شخصی باشد سیاست بسیار کثیفی است.
نکته مهم اینجاست که هرچقدر شما بیشتر تلاش کنید مردم را بترسانید، در اصل با این کار مردم را شجاعتر و لجبازتر هم میکنید 🙂
مثلا دیجی کالا را برای عدم رعایت حجاب کارکنانش پلمپ میکنند تا بقیه کسب و کارها بترسند ولی میبینیم که دقیقا اتفاقی برعکس میافتد و بقیه کسب و کارها هم مثل طاقچه و ازکی و… کارکنانشان عکسهای بیحجاب بیشتری منتشر میکنند.
pouriabakhtiari
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید