توی علم اخترفیزیک یک اصطلاحی هست به اسم رُمبش ستارهای. ساده شدهاش اینه که در هر ستاره دوتا نیرو وجود داره که باعث پایداری اون ستاره میشه.
یکیش نیروی گرانش یا نیروی رو به داخل ستارهست و اون یکی نیروی گرمایی درون ستاره یا همون نیروی رو به خارج. و بین این دوتا نیرو همیشه یک تعادل برقراره، تا زمانیکه مرگ ستاره فرا برسه.
ستارهها در پایان عمر خودشون این تعادل رو از دست میدن. در واقع وقتی که گرما و سوخت ستاره یا همون نیروی رو به خارج به پایان میرسه و متوقف میشه، نیروی گرانش اونقدر بر مرکز هستهی ستاره غلبه میکنه و اون رو فرو میخوره که آخرسر ستاره رُمبش میکنه و روی هستهی خودش خراب میشه و… میمیره!
اینجا بسته به جرم ستاره چندتا اتفاق میوفته؛ ستارههای کوچیکتر از خورشید و یا در حد خورشید ما بعد از رُمبش، برای همیشه خاموش میشن.
بدون نور و بدون گرما.
اما ستارههای خیلی بزرگتر از خورشید نسبت به جرمشون، بعد از رُمبیدن تبدیل به یک ستارهی نوترونی، اَبَرنواَختر و یا حتی یک سیاهچاله میشن! و تمام اتفاقات قشنگِ خارقالعاده توی همین مرحلهست که رقم میخوره.
زندگی پس از مرگ!
حساب کردم و دیدم تعداد دفعاتی که توی زندگی رُمبیدم و روی خودم خراب شدم و خاموش شدم و میشم هنوز هم، از دستم خارج شده. اما… من هنوزم به اون اَبَرنواَختر شدن بعد از اینهمه رُمبش، امیدوارم
نرگس راد
@Naargesrad
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید