August 8, 2023 at 10:22PM

@zhuanchannel

درخواست یا دعا

واژه "درخواست" را من به "دعا" ترجیح می‌دهم، به این علت که درخواست کردن عاری از مفهوم اولیه و قرون وسطایی است که می‌گوید خداوند حاکمی زورگو است و ما هم گدایانی ناگزیر به التماس و لابه و چاپلوسی هستیم.

در دعا کردن‌های عادی گدایی و نادانی بسیاری وجود دارد.
مردم اکثراً سرسری دعا می‌کنند.

آنهایی که روش صحیح دعا کردن را می‌دانند و خداوند را با دعاهایشان متأثر می‌سازند اندک هستند؛ و نیز بسیاری نمی‌دانند که آیا به دعاهایشان پاسخ داده شده است و یا نه، و یا اینکه امور بطور اتفاقی رخ داده‌اند، یا تحت تأثیر دعاهای آنها اتفاق افتاده‌اند
و نیز تفاوت میان آن چیزهایی که نیاز دارند با آن چیزهایی را که می‌خواهند نمی‌دانند.

گاهی خوبست ما چیزهایی را که درخواست می‌کنیم دریافت نکنیم.
یک کودک می‌خواهد به آتش دست بزند، اما مادر برای پیشگیری آسیب به فرزندش درخواست او را بجا نمی‌آورد.

خداوند با اینکه توانا و قادر مطلق است، تنها به خاطر دعاهای اشخاص، به طور غیرقانونی و سرسری عمل نمی‌کند. او به انسان اختیار و استقلال داده است تا هر کاری می‌خواهد بکند.
اگر خداوند کاستی‌های انسان را ندیده بگیرد تا او بتواند بدون پیامد به کردار خطای خود ادامه دهد، یعنی که خود را تکذیب کرده است – قانون علت و معلول را در ارتباط با قانون کردار و عمل نادیده گرفته است – و زندگی انسان‌ها را نه بر حسب قوانینی که آفریده، بلکه بر حسب میل خودش اداره کرده است.

خداوند را نمی‌توان با چاپلوسی و تمجید تحت تاثیر قرار داد تا روند قوانین تغییر ناپذیر خود را تغییر دهد.

پس آیا باید بدون وساطت بزرگواری و رحمت خداوند زندگی کرد و قربانی ضعف‌های انسانی خود باقی ماند؟ و با ثمره اجتناب‌ ناپذیر کردارمان با تقدیر و سرنوشت روبرو شد؟

نه! خداوند هم قانون و هم عشق و رحمت است.

بهترین روش نه گدایی به قصد دریافت لطف و عنایت است و نه درخواست عفو و گذشت از پیامدهای شر، و نه تسلیم شدن و بیکار نشستن و واگذاری به قانون کردار و کارماست.

هر آنچه خود کرده‌ایم، خودمان نیز می‌توانیم خنثی و باطل نماییم.
باید برای کردار زیانبار گذشته خود از پادزهر درستی سود جوییم. مثلاً بیماری را می‌توان با پیروی از قوانین تندرستی از بین برد.
اما وقتی بیماری‌های دیرینه و مزمن و پیامد درد و رنج آنها از کنترل انسانی خارج می‌شود و دیگر روش‌های انسانی قادر به درمان آن مرض جسمی و فکری نیست و انتهای خود رسیده است، آنگاه بایست از خداوند که قدرت بیکران دارد، طلب یاری کرد و بایست عاشقانه و در مقام فرزند او، و نه یک گدا، طالب یاری او شد.

هر دعایی که در مقام یک گدا عرضه شود، هر قدر صمیمانه، روح را محدود و مقید می‌کند.
در مقام فرزندان خداوند، باید باور داشته باشیم که هر آنچه پدرمان دارد، ما نیز دارایش هستیم.
و این حق مادرزادی و موروثی ماست.

مسیح وقتی گفت، "من و پدرم یگانه هستیم "، این واقعیت را محقق شده بود. برای همین بود که به مانند پدرش بر همه چیز حاکمیت داشت.

اکثریت ما بدون آنکه اول حق موروثی و مادرزادی خود را در ذهنمان مستقر کنیم، به دعا کردن و گدایی می‌پردازیم؛ برای همین محدود به حد و مرز قانون گدایی می‌شویم. ما مجبور به گدایی نیستیم، بلکه باید از پدرمان مدعی و طالب آن چیزی شویم که می‌پنداریم گم کرده‌ایم.

در این مرحله، تفکر زیانبار گذشته را که ما انسانی ضعیف هستیم، باید منهدم کرد. بایست هر روز اندیشید و مراقبه کرد و تأکید ورزید و باور داشت و تحقق داد که ما فرزندان خداوندیم و رفتاری مناسب با این حقیقت داشته باشیم.

تحقق این امر شاید به زمان نیاز داشته باشد، ولی در هر صورت بایست به جای قمار دعا کردن‌های غیر علمی گدا گونه و رسیدن به ناباوری و تردید و توسل به خرافه‌های حیله‌گرانه، با روش صحیح آغاز کرد.

فقط وقتی" من"دانست که جسم نیست، بلکه روحی آزاده و فرزند خداوند است که در جسم خانه کرده و جسم او حاملش است، آنگاه می‌تواند حقاً و قانوناً حقوق الهیش را مطالبه کند.

سفر به تحقق خویشتن_پاراماهانسا یوگاناندا
By: via مجله هنرى ژوان

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده − 3 =