August 12, 2023 at 10:22PM

@zhuanchannel
روزی، شخصی مقداری پول به اُویس قَرَنی پیشنهاد داد. او گفت: سکه‌ای دارم و به پول تو نیازی ندارم.

شخصی دیگر گفت: این سکه چند روز می‌تواند نیازهایت را برطرف کند؟!
یک سکه که ارزشی ندارد.

اُویس گفت: ضمانت کن که من بعد از خرج کردن این سکه زنده خواهم ماند.
فقط در این صورت هدیه‌ی تو را قبول خواهم کرد.

این حکایت کوتاه، زیبا و عالی است. می‌گوید: "به اویس قرنی مقداری پول پیشنهاد کردند."
پول نماد آینده است. چرا پول پس‌انداز می‌کنید؟!
بخاطر آینده. پول آینده است، آینده‌ی پنهان؛ بهمین خاطر است که افرادی که در لحظه زندگی نمی‌کنند، همیشه به پول وابسته‌اند.

آنها می‌توانند عشق را از دست بدهند ولی پول را هرگز
چون عشق تضمینی برای آینده ندارد. شاید عشق برای همین الان تو خوب باشد، اما برای ایام پیری چطور؟! خسیس باش، پول پس‌انداز کن که در آینده پول به دادت خواهد رسید.

چرا مردم دیوانه‌ی پول‌اند؟!
چون نماد آینده است.
پول، آینده است.

پول همان آینده‌ی فشرده شده بر سکه است. تضمینی است برای آینده. هر قرارداد و چکی بیانگر این است که " قول می‌دهم هر مقدار پولی که نیاز داری به تو پرداخت کنم." افراد خسیس هیچوقت در اینک و اینجا زندگی نمی‌کنند. آنها بر روی پولهایشان زندگی می‌کنند.

اویس پیری روشن ضمیر است.
به او پولی پیشنهاد شد. نمادی از آینده. بهتر است بگویم: به او مقداری آینده پیشنهاد شد.

"او گفت: سکه‌ای دارم و به پولتان احتیاجی ندارم"
همین الان، زندگی می‌کنم. و همین الان هم کافی است، سکه‌ای دارم.

چه سکه‌ای؟! لحظه همان سکه است.
سکه‌ای تک و تنها. فقط می‌توانی اینک و اینجا خرجش کنی، در آینده به دردت نمی‌خورد. این سکه به قدری کوچک است که پس‌اندازش برای آینده به نظرت احمقانه خواهد آمد.

از کتاب درست مثل آن
By: via مجله هنرى ژوان

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × دو =