از نظر کاراکتر، سایکوپتها اغلب آدمای گرمی هستن، سخنرانای حرفهای و سرگرم کنندهای برای دیگران هستن و کلا ویژگیهایی دارن که حواس بقیه رو از اونچه در درونشون میگذره پرت میکنن. چیزی که بهش میگیم جنبهی شیطانی.
اصلا جای تعجب نیست که خیلی از سایکوپتها در نهایت پستها و مقامهای بالایی دارن – مقامهای بالای سیاسی، مدیران اجرایی، جراحان و فرمانداران.
اما درون این سایکوپتها چطوریه؟
بسیاری از اونا آدمای خیلی باهوشی هستن و احساساتی مانند ترس، شرم و گناه رو نمیشه توشون پیدا کرد.
از نظر ذهنی چابک و زیرکن و فاقد هرگونه انگیزههای عاطفی هستن.
تحقیقات نشون داده که مغز افراد سایکوپت در قسمتهایی که محل بروز احساساته، ناهنجاریهایی داره که به خوبی عامل فقدان ترس رو توضیح میده.
در موقعیتهایی که آدمای عادی و نرمال نگران میشن، سایکوپتها خونسرد و آرومن.
اما جالبه که همین خونسرد بودن میتونه برای این آدما یک مزیت به حساب بیاد چون ترس، به عنوان یک احساس، اهمیت سابق خودش رو برای انسانها از دست داده.
زمانی اگه حس ترس باعث میشد از دست یک ببر فرار کنی، یک مزیت بود اما الان دیگه اون کاربرد رو نداره.
در زندگی امروزه، زمانی که دیگه از اون ببرها خبری نیست، توانایی تجربه نکردن احساس فلج کنندهی ترس میتونه به معنای موفقیت باشه.
سایکوپتها به ندرت تردید میکنند، یعنی ابایی از ریسک کردن ندارن: اگه میخوان کاری رو انجام بدن، اون رو بدون ترس از شکست انجام میدن.
در تصمیمگیری سریعن.
فرض کنید قطاری روی ریل به سمت پنج نفر در حال حرکته. مدیر یک ایستگاه میتونه فوری مسیر قطار رو به سمت ریلی که دو نفر روی اون هستن تغییر بده. بدون احساس گناه.
حتی اگه لازم باشه میره روی سکو یک فرد چاق رو به قصد کشته شدن هل میده روی ریل برای کم کردن سرعتش.
برای اونا فرقی نمیکنه که چه با دست خودشون کسی رو بکشن یا سوییچ تغییر مسیر قطار رو بزنن، نتیجه براشون یکسانه.
در مقابل، افرادی که سایکوپت نیستن به زمان بیشتری برای تصمیم گیری نیاز دارن چون در این جور وضعیتها، احساسات شدید فرآیند تصمیمگیری رو مختل میکنه.
سایکوپتها خیلی سریع عمل میکنن بدون اینکه فکر کنن. مثلا یک تماس تلفنی ممکنه برای یک آدم نرمال سخت باشه چون این حس رو داره شاید طرف اون رو احمق فرض کنه بخاطر نحوهی صحبتش.
اما برای فرد سایکوپت مهم نیست و فوری تماس رو برقرار میکنه. این آدما معمولا از ملال و بیحوصلگی دوری میکنن.
و برای مشغول بودن هرکاری میکن. سایکوپتها کارهایی رو انجام میدن که دیگران با ایدهی انجام اون کارها زندگی رو سپری میکنن:
همین خودش یکی از دلایلیه که چرا بیشتر زندانها از آدمهای سایکوپت پر شده تا غیر سایکوپت. در لحظه کاری که دوست داشته باشن انجام میدن.
به غیر از سیاستمداران، آدمای دیگری که به موفقیتهای چشمگیری رسیدن نیز این ویژگیهای سایکوپتها رو دارن.
مثلا خیلی به خودشون مطئنن و نظر مثبتی به خودشون دارن، توانایی متقاعد سازی قدرتمندی دارن، و با جذابیت بسیاری سعی در جلب نظر دیگران دارن.
سایکوپتها همیشه آمادگی تجربههای جدید رو دارن و به شدت کنجکاون بدونن که چه کارهایی میتونن انجام بدن تا در هر عملی شرکت کنن – حالا چه یک تجربهی جدید باشه یا غافلگیریهای غیرقابل پیشبیبنی. مثلا سایکوپتها در مشاغل پرخطری مثل آتشنشانی، پلیس یا سربازهای حرفهای بهتر عمل میکنن.
افرادی که فاقد ویژگیهای سایکوپتها هستن، زمانی زیادی رو صرف نگرانی درباره همه چیزهایی میکنن که ممکنه رخ بده. در نتیجه، اغلب به جای اینکه سرنوشتون رو دست بگیرن، همیشه درگیر فرآیند تصمیم گیری هستن. . با این حال تمایل سایکوپتها به اقدام سریع اغلب منجر به موفقیت میشه.
چون چیزی که اغلب آدمهای معمولی رو نگران میکنه و باعث میشه زیاد بهش فکر کنن در واقعیت اصلا رخ نمیدن. تقریبا همیشه کار هوشمندانه اینه که عمل کنی تا اینکه از ترس یخ بزنی. معمولا هرجا که شرایط استرسزا به افراد عادی فشار بیاره، سایکوپتها این مزیت رو دارن که فوری دست به کار بشن.
*در روانشناسی برای توصیف شخصی که بی احساس، بی عاطفه و از نظر اخلاقی فاسد است از اصطلاح سایکوپت (psychopath) استفاده می شود.
@faridhub
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید