من در یک خانوادهی جین Jaina به دنیا آمدم.
جینها متعصبترین گیاهخواران در دنیا هستند. در خانهی ما حتی گوجه فرنگی مجاز نبود زیرا قرمزی آنها شما را به یاد گوشت و خون میاندازد!
حتی گوجه فرهنگیهای بیچاره و معصوم!
در کودکی، حتی فکر اینکه کسی گوشت بخورد ،کافی بود تا مریض شوم!
در خانوادهی ما هیچ امکانی وجود نداشت که کسی در شب غذا بخورد.
جینها شبها غذا نمیخورند.
چه کسی میخواهد برای غذاخوردن در شب در جهنم عذاب بکشد؟!
وقتی هجده ساله بودم، برای نخستین بار در شب غذا خوردم.
این بسیار با زمینهی تربیتی من مخالف بود، ولی من میبایست اینکار را میکردم، زیرا ما برای پیکنیک رفته بودیم و سایر پسرها همگی هندو بودند.
آنان هیچ علاقهای نداشتند که در طول روز آشپزی کنند و من حتی نمیدانم چگونه یک چای درست کنم!
پس مجبور بودم به آنها وابسته باشم. بارها به آنان گفتم ولی هیچ توجهی نکردند.
آنها سرگرم کشف کوهستانی که به آنجا رفته بودم و آن قلهی بسیار باستانی و مجسمهها و سایر چیزها بودند.
روزی خستهکننده بود و ما تا غروب کاملاً خسته شده بودیم.
سپس آنها شروع کردند به آشپزی. غذا شبهنگام آماده شد.غذای خوشمزهای که میپختند…. و بوی آن! و من تنها کسی بودم که چنین رنج میبردم!
نمیتوانستم بخورم زیرا کافیست تا یک شب متزلزل بشوی و تا ابد در جهنم عذاب خواهی کشید!
ولی طبیعیست که من متزلزل شدم. در ظاهر خودم را آرام و خونسرد نشان میدادم، گویی که اتفاقی نیفتاده است، ولی آنان مرا تشویق به خوردن میکردند و من در عمق وجودم آماده بودم تا ترغیب شوم
درواقع، امیدوار بودم که آنان بتوانند مرا متقاعد کنند
عاقبت آنان مرا به خوردن ترغیب کردند و من خوردم. ولی هرگز چنان عذابی نکشیده بودم. تمام شب را بیمار شدم و استفراغ میکردم.
هیچکس دیگر بیمار نشده بود و استفراغ نمیکرد. این فقط شرطیشدگی من بود.
بعدها فهمیدم این نوع گیاهخواری خوب نیست
از آگاهی من نیامده، مکانیکیست
خوبیِ مکانیکی، خوبیِ واقعی نیست
فقط یک تظاهر است.
برای خوب بودن نیاز به هوشمندی است؛ برای نیکیکردن نیاز به هشیاری است
ذهن شما به هیچ وجه به شما تعلق ندارد.
چونکه توسط دیگران به شما داده شده
یک بخش از آن به مادرتان تعلق دارد
بخش دیگر به پدرتان
بخشی دیگر به دایی و عمویتان
و به همین منوال.
شما از سراسر جهان قطعاتی را گرد آورده اید:
از کتابهایی که خوانده اید
فیلمهایی که دیده اید.
اگر به آن نگاه کنید، تعجب خواهید کرد.
شما هیچ ذهنی از طرف خودتان ندارید.
همه چیز قرضی است
اما یک چیز در شما قرضی نیست و آن، آگاهی شماست، هشیاری شماست.
شما آنرا با خودتان آورده اید
و بخشی از هستۀ درونی شماست.
به آن متکی شوید و هرگز به ذهن متکی نشوید.
از ذهن کاملاً مستقل شوید و به آگاهی تکیه کنید.
و اگر این کار را کنید، بزرگترین قدم زندگی را برداشته اید
#باگوان_راجنیش
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید