@zhuanchannel
چرا مسیر کره شمالی از کره جنوبی جدا شد؟
کره شمالی و کره جنوبی رسما یک کشور بودند که بعد از جنگ جهانی دوم به دو کشور تبدیل شدند. بعد از جنگ جهانی دوم هم تا اوایل دهه ۱۹۷۰ درآمد سرانه هر دو کشور مساوی بود. اما امروز بعد از گذشت نیم قرن، کره جنوبی جزو اقتصادهای برتر دنیاست و حتی درآمد سرانهاش از بسیاری از کشورهای اروپایی بیشتر است ولی در کره شمالی داستان کاملا متفاوت است و اقتصاد در این کشور اصلا حال خوبی ندارد تا حدی که مردمش در فقر به سر میبرند و رفاه خوبی هم ندارند.
توجه داشته باشید که کره شمالی و کره جنوبی از یک قومیت و فرهنگ هستند. یک جغرافیا، یک آب و هوا و حتی یک مختصات فیزیکی دارند ولی تنها علتی که داستان و سرنوشت این دو کره را از هم جدا کرد یک چیز بود: "کیفیت حکمرانی"
اولویت کره شمالی ایدئولوژی بود و اولویت کره جنوبی اقتصاد!
نقطه شروع تفاوت دو کشور از جایی شروع شد که کره شمالی با الگو گرفتن از نظام کمونیستی شوروی، با شعارما میتوانیم سیاست خودکفایی را در پیش گرفت، اما کره جنوبی به سراغ تجارت و تعامل با دنیا رفت(حتی با کشورهایی مثل چین و ژاپن که در گذشته با آنها جنگ و تنش شدیدی داشت) به طور کلی کره شمالی، سعی کرد سیاست و ایدئولوژی کمونیستی را محور کار خود قرار دهد ولی کره جنوبی به اصول اقتصادی درست احترام گذاشت و نتیجه آن چیزی شد که باید میشد.
حتی بد نیست بدانید که تا پیش از دهه ۱۹۷۰ کره شمالی از لحاظ نظامی و اقتصادی وحتی منابع طبیعی، وضعیتی بسیار مطلوبتر از کره جنوبی داشت. مثلا کره شمالی بزرگترین کارخانه سیمان دنیا را داشت یا مثلا در آن زمان مترو داشت چیزی که اصلا در کره جنوبی وجود نداشت.
اما چرا سرنوشت دو کره اینقدر متفاوت شد؟
کره شمالی به دنبال این بود که حتی یک دلار تجارت با آمریکا یا هیچ کشور دیگری نداشته باشد و تمام نیازهایش را در داخل مرزهای خودش برطرف کند و خودکفا باشد ولی کره جنوبی از تجارت با هر کشوری استقبال میکرد حتی در یک بازهای پیش قدم شد تا بتواند تجارت را با کره شمالی را هم شروع کند که البته کره شمالی استقبال نکرد.
کره شمالی بیش از حد به منابع طبیعی و ثروت خدادادی اتکا میکرد و معتقد بود که ما معادن طبیعی، سنگ آهن و زغال سنگ و مس و روی داریم و با همین منابع دیگر هیچ نیازی به کشورهای دیگر نخواهیم داشت.
اما کره جنوبی اتکا به منابع طبیعی را کمرنگ کرد و روی منابع انسانی سرمایهگذاری کرد و از نیروهای متخصص کمک گرفت و نیروی متخصص پرورش داد
در اوخر دهه ۱۹۷۰ که قیمت موادمعدنی سقوط شدیدی داشت کره شمالی لطمه جدی خورد به طوری که درآمدش کم شد و نمیتوانست بدهیهای خارجی خود را بپردازد و برای رفع این بحران اقدام عجیبی کرد آنهم اینکه رسما اعلام کرد بدهی خارجی خود را به هیچ کشوری، نخواهیم پرداخت.
استدلال رهبران کره شمالی هم این بود که ما خودکفا هستیم پس نیازی به برقراری روابط اقتصادی با سایر کشورها نداریم.
بد نیست بدانید در طی نیم قرن گذشته رهبران کره شمالی با کمتر از بیست مقام بلند پایه در دنیا ملاقات داشتهاند و این درحالی است که کره جنوبی تمام تلاش خود را میکند تا با هر کشوری(حتی کشورهایی که در زمانهای گذشته با انها جنگ داشت) وارد فاز مذاکره و تعامل اقتصادی شود!
کره شمالی هیچ اعتقادی به بخش خصوصی نداشت و سعی میکرد همه چیز را دولتی کند، یعنی معتقد بود هر کسب و کار خوبی یا باید دولتی باشد یا دولتی شود. پس اگر بخش خصوصی هم در بیزنسی موفق است راهی به جز مصادره برای آن نیست که این هم برگرفته از تفکرات کمونیستی است.
در صورتیکه کره جنوبی از بخش خصوصی حمایت ویژهای کرد و نتیجه آن به وجود آمدن کمپانیهای بزرگی مثل هیوندای و کیا و سامسونگ و… بود!
نکته قابل تامل در بررسی سرنوشت دو کره کیفیت حکمرانی و سطح دغدغه سیاستمداران است.
کره شمالی بعد از پنجاه سال اشتباه هنوز هم بیشترین میزان بودجه را برای جاسوسی و امنیت و تسلیحات نظامی صرف میکند و به ایدئولوژی کمونیستی خود پایبند است و نتیجه آن فقر شدید مردم و نبود رفاه و کیفیت پایین زندگی است. داستانی که در کره جنوبی کاملا متفاوت است و مردم این کشور کیفیت زندگی در حد کشورهای خوب اروپایی دارند.
etebarbroker
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید