@zhuanchannel
حدود سی سال پیش، زمانی که ارتباطات مجازی خیلی جدید و در عین حال مقدماتی بود، یک تصویر کارتونی توی یک روزنامه در خارج از کشور دیدم که گربهای پشت کامپیوتر نشسته و سگی پشت سر او بود.
گربه میگفت: «خوبیش به اینه که طرف مقابل نمیدونه ما سگ و گربه هستیم!»
این گفته در ذهن من ماند و میبینم که تا به امروز هم در مورد فضای مجازی صادق است.
نام فضای مجازی را اولین بار ویلیام گیبسون
(نویسندهی علمی-تخیلی) نزدیک به چهل سال پیش با همان مفهوم «غیرواقعی» به کار برد.
قبل از آن، این نام در تصاویر درس فیزیک مورد استفاده داشت.
اگرچه این فضا با نفوذ در زندگی مردم، کم و بیش واقعیتر میشود، ولی ویژگی مجازی خود را در بسیاری اوقات حفظ کرده و حتی واقعی جلوه دادن غیرواقعیها بسیار تقویت شده است.
کسی که در حال تحمل درد شدیدی است، با فرستادن صورتک خنده، میتواند شادی خود را القا کند و یا زمانی که مطلبی را در دل تمسخر میکند با صورتک چشمان گریان، حس همدردی را به خود جلب کند.
بگذریم از پیشرفتهای جدید فریب چشم و ذهن، چون هولوگرام.
امروزه با محدود شدن ارتباطهای فیزیکی و حتی تلفنی، فهم حس واقعی طرف مقابل بسیار مشکلتر شده، و محدود شدهایم به نوشتهها، تصاویر ثابت، و کلیپها که برای یکدیگر میفرستیم. ظاهرا تفکر و حال خود را با دیگران در میان میگذاریم و چه بسا که همین پیامها باعث سوء برداشت گیرنده، القاء شخصیت غیرواقعی فرستنده و ایجاد اختلاف در روابط میشود.
حتما همهی ما این تجربه را داشتهایم که پیامی را به حالت طنز و با حال خوب نوشتهایم و طرف مقابل، پیام ما را به طعنه و با لحنی عصبانی دریافت کرده است
(یا برعکس).
ما مقصر این بدفهمیها نیستیم. اینها محدودیت فضای مجازی است که از قضا به هدف بهبود روابط، ساخته شد
چه باید کرد؟ به نظر من اگر شخص را از قبل میشناسیم، تا حد امکان شناخت قبلی خود را در هضم نوشته به کار ببریم و یادمان باشد که افراد در زمانهای متفاوت، ممکن است با احساس متفاوت بنویسند و نوشته، نمایانگر همهی شخصیت او نیست
و اگر نمیشناسیم او را، بیاد بیاوریم گفتهی آن گربه را که در آغاز نوشتم.
#محمدباقر_بهاردار
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید