@zhuanchannel
کاش هیچوقت مزهی مسقطی و پشمک و سوهان و فتیر و پولکی و زعفران و نوقا را نچشیده بودم.
کاش نمیدانستم بندرهمیشه عباس کجاست.
ارومیه یک وقتی دریاچه داشته.
زاینده رود چند هزار سال آب داشته.
هیرمند چه صفایی داشته.
بینالود چه قشنگ است.
هورامانات چه زیبایی خیرهکنندهای دارد.
موسیقی بوشهری چه شادی آفرین است.
اروند چه هیبتی دارد.
دماوند زیر طاق آسمان است. کلوتهای شهداد چه ابهتی دارند. تفت، چه سوییس کوچولوی بیمثالیست. آباده کجاست.
کاش نمیفهمیدم اصلا که اگر هزار مرتبه به دنیا بیایم، قلبم را دوباره زیر درگاه حافظیه خاک خواهم کرد.
کاش روی موج شکن بندر انزلی نفس نکشیده بودم. کاش گیسوم را ندیده بودم. کاش اسالم به خلخال را زندهگی نکرده بودم.
کاش نمیدانستم خاورمیانه کدام گورستانیست.
کاش فرق ایران و ایراک را نمیدانستم.
کاش از این خاک و دیار و کشور و قاره نبودم.
کاش هیچوقت نمیفهمیدم، آسیایی هم هست.
کاش سعدی نخوانده بودم.
کاش دور فلکهی آب مشهد نگشته بودم.
کاش نمیدانستم تجریش و دربند چه صفایی دارد.
آبیدر چه هوایی دارد و شیراز چه شرابی.
کاش اینها همه را ندیده بودم. نفهمیده بودم.
بقیهاش را بگویید. این تمامی ندارد …
محمدصدرنیا
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید