ای کاش هرگز مسئول نشویم!
دیشب، برای خرید شیرخشک به داروخانه رفتم. هر نوزاد دارای سهمیهی دو شیرخشک در هفته است.
پدرها و مادرها صف کشیده بودند و با اوضاعی به هم ریخته، یکدیگر را هل میدادند تا کد ملی نوزاد خود را فریاد بزنند و سهمیهی شیر خشک او را بگیرند.
نوبت به من رسید و کارمند داروخانه با عصبانیت گفت: «یک عدد شیرخشک باقی مانده و آن هم ایرانی است. میخواهی؟»
گرفتم و رفتم در ماشین نشستم. سایت را چک کردم. نوشته بود که سهمیه این هفتهام (هر دو شیرخشک) را دریافت کرده ام!
خسته و کلافه بودم. دلم گرفته بود.
استارت را باز کردم که ماشین را روشن کنم. رادیو با صدایی بلند، زودتر روشن شد. مسئولی داشت میگفت: «من نمیدانم جوانان چرا از بچهدار شدن میترسند؟ شهامت داشته باشید! نترسید!»
بعد هم با صدای بلند میخندید و میگفت: «بچهدار شدن خیلی مهم است!»
بغض کرده بودم. این جملهها برایم آشنا بود. خودم هم اینها را میگفتم. بچه دار شدن خیلی مهم است.
اما یک چیز را انگار بسیاری از ما در هیچ جایگاهی درک نکردیم.
اینکه بچهدار «شدن» مهمتر است یا بچهدار «ماندن»؟ مسئول شدن مهمتر است یا مسئول ماندن؟ شهروند شدن مهمتر است یا شهروند ماندن؟
همسر شدن مهمتر است یا همسر ماندن؟
کارمند داروخانه شدن مهمتر است یا کارمند داروخانه ماندن؟ استاد دانشگاه شدن مهمتر است یا استاد دانشگاه ماندن؟ دانشجو شدن مهمتر است یا دانشجو ماندن؟ و …
تفاوت همهی اینها را یک واژه مشخص میکند و آن هم «مسئولیتپذیری» است.
آغاز یک کار، ارزشمند است. اما ادامه دادن آن، مهمتر خواهد بود.
انگار یاد گرفتهایم که ما فقط مسئول آغاز کار هستیم و ادامهی آن دیگر به عهده ما نیست و خودبهخود پیش خواهد رفت. هرجا اهمیت «ادامه دادن» را درک نمیکنیم، شاید بهتر باشد که اصلا شروع نکنیم.
اگر اهمیت مراقبت از بچهها و آموزش دیدن را درک نمیکنیم، شاید بهتر است اصلا بچهدار نشویم.
اگر اهمیت مطالعه، تحقیق و بهروز بودن در علم را نمیدانیم، بهتر است استاد دانشگاه نشویم.
اگر اهمیت درس خواندن و تلاش کردن را نمیدانیم، چرا دانشجو میشویم؟ اگر نمیتوانیم در صف، با آرامش و صبر، منتظر بمانیم بهتر است از خانه خارج نشویم.
اگر نمیدانیم که در «رابطه» باید تلاش کنیم، گذشت داشته باشیم، گوش بدهیم، حرف بزنیم، اهمیت بدهیم و مراقبت کنیم، بهتر است رابطهای را آغاز نکنیم. اگر اهمیت مسئولیتپذیری و پاسخگویی برای همه حرفها و رفتارهایمان را نمیدانیم و اگر متوجه نیستیم که هر حرفی را نمیتوانیم به زبان بیاوریم، ای کاش «هرگز مسئول نشویم!»
مدرسه توسعه
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید