@zhuanchannel
مردی که امروز سوار ماشینش شدم یک امریکایی سفیدپوست ۳۵ساله بود که درست و شمرده مثل تحصیلکرده ها حرف میزد، یک دختر ۱۳ساله از یک رابطه ناموفق داشت.
دخترش پیشش زندگی میکرد و سعی میکرد براش بهترین پدر باشه میگفت تنها چیزی که هیچ عقوبتی نباید برای بچه داشته باشه راستگوییشه.
میگفت من خیلی اشتباهات در زندگی کردم ولی الان وقتشه که تمام وقت و انرژیم رو بذارم برای دخترم که آینده ش رو بسازم، بذرهای خوب تو مغزش بکارم که موفق بشه.
من به اندازه ی کافی قبل از بچه م پارتی و عشق و حال کردم، مادرش اهل پارتیه که از نظر من اکیه چون قبلا نکرده و نیاز داره منم اکیم که بچه پیش من باشه خود بچه هم گفته میخواد پیش من باشه.
من کتاب خیلی گوش میدم و از یه جایی یاد گرفتم من دوست بچه م نیستم من والد هستم و وظیفه م اینه که بذرهایخوب در وجودش بکارم که نتیجه ش رو در زندگیش بگیره.
میگفت بچه م اهل هیچ ورزشی نبود بهش گفتم بهت وقت میدم یه ورزش رو انتخاب کنی
یا اینکه من برات انتخاب میکنم.
یه ترم میری اون ورزش اگر خوشت نیومد ورزش بعدی رو امتحان میکنی. نشست فکر کرد گفت نمیخوام تو انتخاب کنی میرم فوتبال.
رفت فوتبال و الان عاشق فوتباله. میگفت بچه م چند وقت پیش با یه پسر دوست شد پسره رفت سراغ یکی دیگه. دیدم دخترم صورتش غمگینهگفتم چی شده
زد زیر گریه و برام جریان پسره رو تعریف کرد بغلش کردم و گفتم این یکی از بیشمار پسریه که تو در زندگی ملاقات میکنی
من خودم وقتی تین ایجر بودم یه اس هول( عوضی) واقعی بودم در آن واحد با چند تا دختر دوست میشدم، تا یه سنی اصلا نمیفهمیدم دخترا هم احساس دارند، تا اینکه یکی بهم خیانت کرد
و تازه حالیم شد که اون دخترا چه حسی داشتند و دیگه چنین کاری نکردم.
واقعیت اینه بودن با ۲نفر خیلی سخته و مدیریت زمانی و مالی میخواد چه کاریه!
بودن با یک نفر از همه نظر بهتره.
من این مسیرا رو رفتم تا آدم شدم.
دخترم اشکاش رو پاک کرد و گفت بابا تو خیلی زود بچه دار شدی نکنه من تصادفا به وجود اومدم!
بهش گفتم تو اگرحاصل تصادفم باشی بهترین تصادف زندگیم بودی، خب دیگه گریه بسه پاشو برو کلاس فوتبالت نمیخوایکه برای یه پسر اس هول همه برنامه های زندگیت رو خراب کنی؟
یکم نگاهم کرد و پاشد رفت اماده شد. بچه ی من باید بتونه راجع به همه چیز با من حرف بزنه چون
اگر تنها یک چیز در جهان باشه که نباید هیچ عقوبتی داشته باشه اون راستگوییه.
بهش گفتم دخترت ادم خوشبختیه برای داشتن تو.
یاد والدین خودم افتادم که هروقت راستش رو بهشون گفتم فقط بیشتر دعوام کردند و بیشتر محدود شدم و از یه جایی به بعد یاد گرفتم تنها راه خوشحالیشون دروغ شنیدنه.
پ.ن. انگلیسی تمام این مکالمه بسیار قشنگتر و پرمعنیتر از این بود. فکر میکنم تو ترجمه هم یه چیزایی رو درست معادلسازی نکردم، مغز خسته مبیشتر از این اجازه نمیده. مثلا برای consequences نوشتم عقوبت که خب شاید بهتره بگیم عواقب.
پ.ن. ۱-این رشته توییت فقط درباره ی رابطه ی خوب یک پدر و دختره نه اون مرد.
۲-خاطره ی با چند نفر بودن مرد مال ۱۷ سالگیش بود و در همون تین ایجری درس میگیره که این کار بده.
۳-مرد در ۲۲ سالگی بچه دار شده و خاطره پارتی کردنش مال قبل از این بوده به نظرش ۱۷تا ۲۲ خیلی زیاد بود_گرینلند
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید