این داستان عوام فریبی های دولت
توی شرایط سخت اقتصادی شاید این که عدهای ثروتمند قایق تفریحی سوار شن، چند صد میلیون پول اسب بدن، مهمونی مجلل بگیرن و غذای لاکچری بخورن، تا حدی رو اعصاب باشه.
آدم ممکنه فکر کنه که نگاه کن، پول یه وعده شام اینها از یک سال اجاره خونه من بیشتره.
گاهی دولتها وارد عمل میشن، مراکز خدماتی لوکس رو تعطیل میکنن یا جلوی واردات و توزیعش رو میگیرن.
چه معنی داره توی روزهای سخت اقتصادی، یه عده برن بستنی با روکش طلا بخورن؟
بعد هم بیست و سی تصویر این بستنیفروشی رو نشون میده، طوری که انگار تموم مشکلات کشور زیر سر این مجموعهی تجملگرای بیادب بوده.
دوتا بستنی فروشی رو تصور کنید. بستنی مش قادر و بستنی آرامیس، مش قادر و زنش دوتایی شیر رو میخرن، میجوشونن، بستنی درست میکنن و توی ظرفهای پلاستیکی میدن به مردم.
آرامیس ولی بیست تا کارگر توی آشپزخونه داره، یک نفر با دو دستیار مسئول دیزاین بستنیه.
یه سالن مجلل داره با ده تا پیشخدمت.
حسابدار و مدیر سالن و مسئول خرید و… خلاصه برای خودش دم و دستگاهی داره.
سوال اول اینه که اگر مشتری آرامیس، بستنی نخره، پولی که توی جیبش هست گیر کی میاد؟ هیچ کس.
اما خرید مشتریهای آرامیس، که حاشیه سودش هم خیلی بالا است، داره نون چندتا خونواده رو میده؟
دقت کنید که مجموعههای خدماتی لوکس عموما تعداد کارکنان بیشتری دارن تا جایی مثل بستنی مش قادر که دونفری اداره میشه.
گریگوری منکیو توضیح میده که اتفاقا کارکنان این مجموعه از طبقات ضعیفتر هستن.
کسایی که خودشون سرمایه لازم برای راهاندازی یک کسبوکار رو ندارن.
علاوه بر اون، این مجموعه زنجیره تامین عریضتری داره و با واسطه، دلیل ارتزاق جمعیت بیشتریه. کارکنان مزارع، رانندهها و کارگرانی که در تولید ظرف مشارکت دارن، عموما از طبقات ضعیفتری هستن.
یه بستنی برای مش قادر تموم میشه ده تومن، میفروشه بیست تومن.
یه بستنی برای آرامیس تموم میشه دویستهزار تومن، میفروشه یک میلیون.
(حاشیه سود لوکسفروشی معمولا خیلی بالاتره)
اینجا بستنی آرامیس داره مثل رابینهود عمل میکنه: پول رو از ثروتمندان میگیره و به طبقات ضعیفتر میده.
منکیو استدلال میکنه که تعطیلی بنگاههای لوکس، بیشتر از خریداران بستنی با روکش طلا، به کارکنانی آسیب میزنه که در این مجموعهها مشغول کار هستن. اندکی فروش کمتر ممکنه حتی آب رو توی دل صاحب آرامیس و مشتریهای پولدارش تکون نده، اما بیکار شدن یه کارگر در این مجموعه، زندگی رو برای خودش و خونوادهش سخت میکنه.
درسته که بیعدالتی اقتصادی تصویر خوشآیندی نیست. اما یک بستنیفروشی لوکس نه عامل ایجاد این بیعدالتیه و نه بهش دامن میزنه.
بلکه برعکس، میتونه در متوازن کردن توزیع درآمد و افزایش گردش پول، مفید باشه. این که دولت بیاد با این مجموعهها مقابله کنه، پاککردن صورت مسئله
و البته عوامفریبیه و بس!
pouriabakhtiari
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید