@zhuanchannel
شما حتی اگر به خیالِ خودتان با بهترین فردِ عالم هم ازدواج کنید (بهاصطلاح، مناسبترین کِیس)؛ یعنی کسی را پیدا کنید که از نظرِ شما بهترین است (حالا هر کسی با توجه ملاکهایش)، شک نکنید شش ماه یا شش سال بعد، با همان ملاکها یک کیسِ بهتر پیدا خواهید کرد که از نظرتان بسیار بهتر از همسر فعلیتان است؛ و از قضا به گمانتان از این بهتر دیگر نمیشود. و بعد هم حسرت و اشک و آه که ای کاش کمی صبر کرده بودم و دیرتر ازدواج کرده بودم.
به قول فلاسفه در بحثِ جهانهای ممکن، چیزهای اطراف ما میتوانند یا میتوانستند متفاوت باشند.
جهان میتواند به بینهایت شکل متفاوت از چیزی باشد که هست. جهان واقع یکی از بینهایت جهانهای ممکن است (حالا حساب کنید آن جوانی که به خاطر جوابِ نه گرفتن از فرد مورد علاقهاش خودکشی می کند، چقدر در هپروت زندگی میکند).
گرچه حرف بالا احتمالاً درست باشد، و اگر کمی صبر کنید، همیشه موردهای بهتری برای ازدواج وجود دارد؛ اما تجربه نشان میدهد اصولاًَ ازدواج با واقعگرایی نمیسازد.
یکجایی هست که دیگر باید به عقل و خیالِ خودت لِگام بزنی و بعد از اینکه انتخابِ مناسبی کردی خودت را به نفهمی بزنی و با خودت بگویی "همینه که هست.
من همین را میخواهم و تلاش میکنم با همینی که دارم بهترین وضعیت ممکن را بسازم".
به قول کرکگور، چه ازدواج کنی و چه نکنی، در هر دو صورت پشیمان میشوی.
ادامهی زندگی یکجور چشم بر واقعیات بستن و خود را به نفهمی زدنِ خاصی میخواهد.
شاید به همین دلیل است که گاهی یک کارگر ساده از زندگیاش و از زناشوییاش خیلی بیشتر از یک تحصیلکردهی سطحِ بالا یا متوسط لذت میبرد.
البته در آنجا هم که ازدواجی بدون عشق صورت میگیرد، اگر تعهدِ اخلاقی در میان نباشد، ممکن است عشقی بدون ازدواج در آن رخنه کند. زندگیِ خوب و احساسِ خوشبختی، ساختنی است؛ نه یافتنی.
پیشنهاد
_ ویلیام و کارلین گلسر در کتاب «ازدواج بدون شکست» فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه میدهند.
آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته تقسیم می کنند و هرکدام از این موارد را براساس مقیاس 5تایی در زن و مرد به صورت مجزا میسنجند. نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.
این پنج نیاز ازین قرارند:
بقا: محتاطانه عمل کردن؛ اهمیت دادن به سلامتی، تغذیه و ورزش؛ اهمیت دادن به رابطه زناشویی.
عشق: محبت دیدن و محبت کردن؛ کلام محبت آمیز؛ صمیمیت جسمی و رفتاری.
قدرت: توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن؛ مطرح بودن؛ ریاست کردن.
آزادی: پایبند و اسیر نبودن؛ آزادی در تصمیم گیری برای زندگی؛ انتخاب های آزادانه؛ روابط آزاد.
تفریح: بازی کردن؛ لذت بردن از زندگی و انجام فعالیتهای لذت بخش؛ شوخی و خنده؛ پارک و سینمارفتن.
گلسرها معتقدند نیاز افراد به هریک از این 5 مورد، متفاوت است و تنها کسانی می توانند یک زندگی مشترک موفق داشته باشند که نیازهای آنها در هریک از این 5 دسته به هم نزدیکتر باشد.
مثلا کسی که نیاز به بقای او از مقیاس 5تایی، 5 باشد، یعنی شخص بسیار محتاطی است که به سلامت و تغذیه اش و همچنین به رابطه عاطفی با همسرش اهمیت زیادی می دهد و چنین فردی در ازدواج با کسی که این نیاز در او مثلا در حد 2 است و بنابراین در این زمینه بی قیدتر است، دچار مشکل میشود.
شما و همسرتان می توانید میزان نیازتان را در هریک از این 5 دسته مشخص کنید و به ترتیب از چپ به راست بنویسید: 12345.
نیمرخ هایی که از این طریق به دست میآید به راحتی قابل مقایسه و نتیجه گیری است؛ مثلا 55354 با 23253 رابطه خوبی نخواهد داشت، اما با 54454 رابطه ای نسبتا خوب را تجربه می کند. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند اختلاف تنها 1 تا حداکثر 2 درجه آن هم در یکی یا در نهایت دو تا از این 5 مورد می تواند رابطه خوبی را شکل دهد، اما اختلاف بیش از این می تواند مشکل آفرین شود.
هرچه میزان این اختلاف بیشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بیشتر خواهد شد. البته این نکته بسیار اهمیت دارد که سنجش ها باید بسیار دقیق و صادقانه انجام شود تا نتیجه قابل اعتمادی به دست آید.
مشاوره ی ازدواج را جدی بگیرید.
دکتر محسن زندی_روانشناس و استاد دانشگاه
@DrMohsenZandi
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید