@zhuanchannel
ما ترکیبی از «مغز و مثانه» هستیم و «ادراکمان» همانقدر میتواند در تصمیممان موثر باشد که «ادرارمان.»
محمدرضا شعبانعلی
این فرض:
«انسان موجودی است که صرفاً بر اساس عقل و منطق و دادهها و آگاهیاش تصمیم میگیرد.»، برای انسان که بسیاری از تصمیمهایش ناشی از هیجان، عوامل محیطی و موضوعاتی دیگر از این دست است، نمیتواند همیشه و همهجا صحیح باشد.
به عنوان مثالی ساده، میدانید که ما وقتی گرسنه هستیم و به سوپرمارکت میرویم، تصمیمهای متفاوتی در خرید میگیریم. به شکل مشابه، میتوان حدس زد که حتی تصمیم خرید خوراکی قبل و بعد از رفتن به دستشویی میتواند متفاوت باشد.
بنابراین برخلاف تصور ما از این که «مغزی داریم که همه چیز را بر اساس آگاهی انتخاب میکند» ما ترکیبی از «مغز و مثانه» هستیم و «ادراکمان» همانقدر میتواند در تصمیممان موثر باشد که «ادرارمان.»
البته در اینجا نباید دو نکته را نادیده گرفت. یکی این که واژهٔ آگاهی نه «علمی» است و نه «عینی.»
یعنی واقعیت این است که اگر من به شما بگویم شما و من بر اساس ترکیب مغز و مثانه تصمیم میگیریم، حرف بد یا توهینآمیزی نزدهام. اتفاقاً امروزه در ادبیات روانشناسی شناختی، اصطلاح Embodied Cognition و Extended Cognition بسیار رایج است و افراد دقیق، این اصطلاح را زیاد به کار میبرند. به این معنا، هر آنچه در بدن و اطراف ما وجود دارد، بخشی از Cognition ماست.
از سویی دیگر، ممکن است بگویید تصمیمی مثل خرید از مغازه یا خریدهای ریتیل، تصمیمهای خُرد هستند و شما منظورتان تصمیمهای بزرگ (مثل ازدواج و …) است.
در اینجا اولین چالش این است که مرز تصمیم روزمره و تصمیمهای کلیدی را تعریف کنیم. چنین مرزی مبهم و کاملاً ذهنی است.
حتی به فرض عملی بودن این شکل از تقسیمبندی هم همچنان میدانیم تغییرات هورمونی – که میتوانند صرفاً ناشی از شام دیشب باشند – ممکن است ما را به رفتار یا تصمیمی ترغیب کنند که به خاطرش مجبور شویم بیست سال بعد، کالسکهٔ فرزندمان را هل دهیم (یا برعکس: هل ندهیم).
نکته اینجاست که اگر همهٔ این اصول را هم مد نظر قرار دهیم، باز هم میشود این را گفت که «تصمیمگیری اشتباه» حداقل به معنایی که در ادبیات روزمره به کار میرود، اصطلاح بیمعنایی نیست.
مثلاً اگر یک نفر با خودرو خودش به مهمانی برود، و الکل بنوشند و بعداً هم رانندگی کرده و تصادف کند (یا بمیرد)، آیا میشود گفت که «با تمام آگاهیاش در آن لحظه درست رانندگی کرده؟»
برای من کمی سخت است که این جمله را – در عین این که روی کاغذ کاملاً درست است – بپذیرم.
واقعیت این است که بسیاری از ما، در تصمیمهای بزرگ زندگیمان – از انتخاب همسر تا ایدئولوژی – هم در همین حد تحت تأثیر عواملی هستیم که ما را از Rationality – به معنای کلاسیک آن – دور میکنند.
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید