جالب است که حتی در ماههای تولد مختلف، پتانسیل هایی وجود دارد برای دیکتاتوری یا زورگویی یا تلاش برای بالادست دیگران بودن
که این ویژگی حتی در جملات روزمره مورد استفاده توسط این افراد، خود را به سرعت نشان میدهد
(فعلا برای جلوگیری از قضاوتهایی که ممکن است افراد نسبت به یکدیگر آغاز کنند، نام ماههای خاصی عنوان نمیشود)
مثال از جملاتی که در آن این ویژگی توسط فرد گوینده خود را نمایش میدهد و البته ممکن است از دید انسانها پنهان بماند:
۱. «نمیتونم بگم آدم بینظیری هستی، ولی تا همینجا خیلی خوب عملکردی/ کامل نمیتونم تاییدت کنم، ولی تقریبا بدک نیستی/ لباست قشنگه ولی دیروزی جالب تر بود
(قصد پشت حرف مهم است نه الزاما فقط کلمات، پس لطفا از قضاوت عجولانه نسبت به یکدیگر خودداری کنید و عمق موضوع را درک نمایید)»
یعنی کماکان یک کمی به شما اعتبار میدهم ولی لزوما بینظیر هم نیستی. این چنین تحسین هایی در حقیقت تحسین نیستند، بلکه مقدمه ای برای شروع سلطه گری های بعدی محسوب میشوند.
نباید منتظر بنشینید که در چنین شرایطی از کسی نمره قبولی بگیرید.
زیر سلطه چنین افرادی بودن، مقدمه فروپاشی شماست.
۲. «خیلی عالیه از فلان دانشگاه مدرک گرفتی. البته در جریان هستی که الان مدرک اصلا مهم نیست و مدرک فلان دانشگاه در جهان اصلا جایگاهی نداره.»
(جالب است که حتی اگر فرد مدرکی نداشت هم، چنین شخصیت هایی یک طوری بدون مدرک بودنش را سوژه ای برای زیردست کردن او میکنند).
۳. «من برای تو ارزش قائل شدم که الان اینجایی، من تورو مهم دونستم که الان داری با من صحبت میکنی.»
(مثال واضح از یک شخصیت سلطه گر). در هر ارتباطی هر دو نفر ارزشمند و مهم اند و نیاز به تاکید با این شکل و شدت و بصورت یک طرفه ندارد.
۴. هر جایی که یک فرد تعداد «من» یا «م مالکیت اخر اسامی یا افعال مثل کتابم/دستم/رفتم» یا اشاره به «منیت» زیادی در جملاتش دارد. منظور «من» هایی است که اشاره به هویت دروغین/غرور و…خود او دارد. دقت کنید که منظور این نیست که عملا از گفتن «من» بخواهید به شکل عجیبی خودداری کنید. منظور قصدی است که پشت گفتن اینها وجود دارد. آیا غرور و خودبرتر بینی یا سلطه هست ؟
۵. افرادی که تقریبا از هر کاری که انجام میدهید یا هر جمله ای که بگویید، دوست دارند انتقادی داشته باشند یا نظری(ظاهرا به شوخی) عنوانمیکنند که به نوعی بالا دست شما قرار بگیرند.
۶. کسانیکه شروع میکنند به اینکه لزوما بدون صمیمیت یا نزدیکی خاصی، شما را با اسم کوچک صدا کنند یا لحن یا تماس فیزیکی شوخی گونه خاصی با شما پدید آورند.
۷. هر فردی که حین ارتباط با شما به هر علت به ریز ترین میزان ممکن شروع میکند نقطه ضعفی از شما بیابد و بزرگش کند و به آن اشاره کند با این هدف که شما زیادی حس بزرگی نکنید.
۸. زمانیکه یک بزرگتر خاطره ای تعریف میکند از زمان کودکی که شما بچه بودید و روزی ده بار جایتان را خیس میکردید.(بله، حتی در چنین حرفهایی، تلاش برای بالادست بودن و کوچک کردن یک فرد میتواند وجود داشته باشد وگرنه بچه که بصورت منطقی متوجه خیس کردن جای خودش نیست، البته مجدد تاکید میشود به انرژی پشت قصه عنوان شده مرتبط است)
۹. زمانیکه یک فرد با عنوان(انتقاد/نظر/کامنت) ، شروع میکند به تخریب و عدم حفظ احترام در ارتباط با شما
مواظب چنین فضاها یا طرز گفتارهایی باشید زیرا درصورت پنهان ماندن از نگاهتان و عدم شناسایی و تعیین حدود در چنین ارتباطاتی، مقدمه بیشتر تحت سلطه قرار گرفتن و کنترل شدن بیشتر را فراهم کرده اید.
بصورت خلاصه، هر دو انسان رشد یافته و فهمیده ای، حین ارتباط با یکدیگر، باید به عنوان یک اصل پیش پا افتاده، کاملا احترام یکدیگر را حفظ کنند
و ارزش برابری برای یکدیگر قائل باشند.
Unlimited_Power
By: via مجله هنرى ژوان
دیدگاهتان را بنویسید